در آنسوی هر سیاهچاله ای سپید چشمه ای وجود دارد.
استیفن هاوکینگ در ? ژانویه ???? در شهر دانشگاهی آکسفورد زاده شد و دوران کودکی و تحصیلات اولیه اش را در همان شهر گذرانید. از همان زمان به علوم ریاضیات علاقه داشت و آرزوی دانشمند شدن را در سر می پروراند اما در مدرسه یک شاگرد خودسر و بخصوص بد خط شناخته می شد و هرگز خود را در محدوده کتاب های درسی مقید نمی کرد بلکه چون با مطالعات آزاد سطح معلواتش از کلاس بالاتر بود همیشه سعی داشت در کتاب های درسی اشتباهاتی را گیر بیاورد و با معلمان به جر و بحث و چون و چرا بپر دازد.
پدر و مادرش از طبقه متوسط بودند با یک زندگی ساده در خانه ای شلوغ و فرسوده اما مملو از کتاب عادت به مطالعه را در فرزندانشان تقویت می کردند. فرانک پدر خانواده پزشک متخصص در بیماری های مناطق گرمسیری بود و به همین جهت نیمی از سال را به سفرهای پژوهشی در مناطق آفریقایی می گذرانید. این غیبت های متوالی برلی بچه ها چنان عادی شده بود که تصور می کردند همه پدر ها چنین وضعی دارند. و مانند پرندگان هر ساله در فصل سرما به مناطق آفتابی مهاجرت می کنند و بعد به آشیانه بر می گردند. در عین حال غیبت های پدر نوعی استقلال عمل و اتکا به نفس در بچه ها ایجاد می کرد.
استیفن در ?? سالگی تحصیلات عالیه را در رشته طبیعی آغاز کرد و از همان زمان به فیزیک اختری و کیهان شناسی علاقه مند شد زیرا در خود کنجکاوی شدیدی می یافت که به رمز و راز اختران و آغاز و انجام کیهان پی ببرد. سالهای دهه ?? عصر طلایی کشف فضا- پرتاب اولین ماهواره ها و سفر هیجان انگیز فضانوردان به کره ماه بود و بازتاب این وقایع تاریخی در رسانه ها جوانان را مجذوب می کرد. بعلاوه استیفن از کودکی عاشق رمان های علمی تخیلی بود و مطالعه آن ها نیز بر اشتیاق او به کسب معلومات بیشتر در فیزیک و نجوم و علوم دیگر می افزود. او دوره سه ساله دانشگاه را با موفقیت به پایان برد و آماده می شد تا دوره دکترا را در رشته کیهان شناسی آغاز کند.
اما به دنبال احساس ناراحتی هایی در عضلات دست و پا استیفن در ژانویه ???? یعنی آغاز بیست و یکسالگی مجبور به مراجعه به بیمارستان شد و آزمایش هایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان میداد. این بیماری که به نام آی ال اس شناخته می شود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می دهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین می برد و با تضعیف ماهیچه ها فلج عمومی ایجاد می کند بطوریکه بمرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب می شود. معمولا مبتلایان به این بیماری بی درمان مدت زیادی زنده نمی مانند و این مدت برای استیفن بین دو تا سه سال پیش بینی شده بود. نومیدی و اندوه عمیقی را که پس از آگاهی از جریان بر استیفن مستولی شد را می توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته میدید. دوره دکترا، رویای دانشمند شدن ، کشف رمز و راز کیهان ، همگی به صورت کاریکاتورهایی در آمدند که در حال دور شدن و رنگ باختن به او پوزخند می زدند. بجای همه آن خیال پروریهای بلند پروازانه حالا کاری بجز این از دستش بر نمی آمد که در گوشه ای بنشیند و دقیقه ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومی بدن زمان مرگش فرا برسد . به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بی حرکت ماند. خودش بعدها تعریف کرده است که آن شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شده است و او را برای اجرای حکم می برند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فریادهایی می کشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری لادرمانی مبتلاست اما لااقل درد نمی کشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش که هیچ چیز را به آسانی نمی پذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم که پیش بینی پزشکان درست از کار در بیاید و چه بسا که از نوع اشتباهات کتب درسی باشد .
اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با نومیدی و بدبینی داد آشنایی اش در همان ایام با دختری به نام (جین وایلد) بود که بعد ها همسرش شد و نقش فرشته نگهبانش را به عهده گرفت. جین اعتقادات مذهبی عمیقی داشت و معتقد بود که در هر فاجعه ای بذر امیدی وجود دارد که با استقامت و قدرت روحی خود می تواند رشد کند و بارور شود. باید به خداوند توکل داشت و از ناکامیهایی که پیش می آید خیزگاههایی برای کامیابی ساخت. جین دانشجوی دانشگاه لندن بود اما تحت تاثیر هوش فوق العاده و شخصیت استثنایی استیفن چنان مجذوب او شده بود که هر هفته به سراغش می آمد و ساعتی را به گفتگوی با او می گذرانید و آمپول خوشبینی تزریق می کرد.آنها پس از چندی رسما نامزد شدند و استیفن تحصیلات دانشگاهی اش را از سر گرفت زیرا برای ازدواج با جین می بایست هرچه زودتر دکترای خود را بگیرد و کار مناسبی پیدا کند. او طی دو سال با اشتیاق و پشتکار این برنامه را عملی کرد در حالیکه رشد بیماری لعنتی را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به کمک یک عصا و سپس دو عصا راه می رفت ازدواجش با جین در سال ???? صورت گرفت و او چنان غرق امید و شادی بود که به پیش بینی دو سال پیش پزشکان در مورد مرگ قریب الوقوعش نمی اندیشید.
متاسفانه پیش بینی پزشکان در مورد بیماری فلج پیش رونده او نادرست نبود و این بیماری به همه بدنش چنگ انداخته. از اواخر دهه ?? برای نقل مکان از صندلی چرخدار استفاده می کند و قدرت تحرک از همه اجزای بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با این دو انگشت او می تواند دکمه های کامپیوتر بسیار پیشرفته ای را فشار دهد که اختصاصا برای او ساخته اند و بجایش حرف می زند. و رابطه اش را با دنیای خارج برقرار می همیشه از دست می کند زیرا از سال ???? قدرت تکلم خود را هم ازدست داده است. در آن سال او پس از بازگشت از سفری به درو دنیا برای مدتی در ژنو بسر می برد که مرکز پژوهشهای هسته ای اروپاست و دانشمندان این مرکز جلسات مشاوره ای متعددی با او داشتند. یک شب که استیفن هاوکینگ تا دیر وقت مشغول کار بود ناگهان راه نفس کشیدنش گرفت و صورتش کبود شد بیدرنگ او را به بیمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراری قرار دادند. معمولا مبتلایان به این بیماری در مقابل ذات الریه حساسیت شدیدی دارند و در صورت ابتلای به آن میمیرند که این خطر برای استیفن هاوکینگ هم پیش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشی از ذات الریه بود. پس از چند روز بستری بودن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سرانجام با اجازه همسر اش تصمیم گرفته شد که با عمل جراحی مخصوص مجرای تنفس او را باز کنند اما در نتیجه این عمل صدای خود را برای همیشه از دست داد. عمل جراحی با موفقیت صورت گرفت و بار دیگر استیفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت تکلم خود را از دست داد اما با جایگزینی کامپیوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافیانش حتی بهتر از سابق شد زیرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتی با دشواری و نارسایی زیاد صحبت می کرد. کامپیوتر سخنگو را یک استاد آمریکایی کامپیوتر در کالیفرنیت برای او ساخت و تقدیمش کرد. برنامه ریزی این دستگاه شامل سه هزار کلمه است و هر بار که استیفن بخواهد سخنی بگوید می بایست با انتخاب کلمات و فشردن دکمه های کامپیوتر به کمک دو انگشتش که هنوز کار می کنند جمله مورد نظرش را بسازد و صدای مصنوعی به جای او حرف می زند. البته اینگونه سخنگویی ماشینی طولانی تر است اما خود استیفن که هرگز خوشبینی اش را از دست نمی دهد عقیده دارد که به او وقت بیشتری می دهد برای اندیشیدن آنچه می خواهد بگوید و سبب می شود که هرگز نسنجیده حرف نزند.
ویلچر یا صندلی چرخدار استیفن که بوسیله آن رفت و آمد می کند نیز از پیشرفته ترین پدیده های تکنولوژی است و با نیروی الکتریکی حرکت می کند. وی اتکای زیادی به ویلچر خود دارد چون علاوه بر حرکت با آن وسیله ای برای ابراز احساساتش نیز محسوب می شود. مثلا اگر در یک میهمانی به وجد آید با ویلچرش به سبک خاص خود می رقصد و چنانچه صبر و حوصله اش را در مورد یک شخص مزاحم از دست بدهد در یک مانور سریع از روی پاهای او رد می شود !!! بسیاری از شاگردانش ضربه چرخهای ویلچر او را تجربه کرده اند و به گفته خودش یکی از تاسف هایش این است که طعم این تجربه را به مارگارت تاچر نچشانده است. یکی از شگفتیهای این آدم نحیف که به ظاهر باید موجودی تلخ و غمزده و منزوی باشد شوخ طبعی و شیطنت کودکانه اوست که بخصوص در برق نگاه هوشمندانه و رندانه اش دیده می شود. در حالیکه اجزای چهره اش بی حرکت و فاقد هرگونه واکنش احساسی و عاطفی هستند اما چشمانش می درخشند. انگار به هزار زبان با مخاطب سخن می گویند. او بهیچوجه خودش را منزوی نکرده است. به کنسرت و پارک می رود. در رستوران غذا می خورد. در انجمن های دانشجویان شرکت می کند. و سر به سر شاگردانش که همیشه او را سوال پیچ می کنند می گذارد. شیوه شیطنت آمیزش اینست که پاسخگویی را گاهی عمدا کش می دهد و در حالیکه پرسش کنندگان پس از چند دقیقه انتظار پاسخ مفصلی را برای سوال خود پیش بینی می کنند با یک کلمه بله یا نه از کامپیوتر سخنگویش همه را به خنده می اندازد. این اعجوبه فاقد تحرک عاشق جنب و جوش و گشت و سیاحت است و تا کنون دوبار به سفر دور دنیا رفته و حتی از چین و دیوار باستانی آن دیدن کرده است. همچنین در صدها کنفرانس و سمینار علمی شرکت کرده است و به ایراد سخنرانی پرداخته است. که البته این سخنرانی ها قبلا در نوار ضبط و در روز کنفرانس پخش می شود.
از نکات جالب دیگر در زندگی استیفن اینست که او در سالهای اولیه زناشویی اش با جین وایلد از او صاحب سه فرزند شد یک دختر و دو پسر و لذت پدری و احساس مسئولیت در تامین زندگی فرزندان یکی از مهمترین انگیزه هایی بود که او را در مقابله با مشکلاتش یاری داد همچنین هزینه خودش هم کم نبود چون می بایست به دو پرستار تمام وقت و یک دستیار حقوق بپردازد و درامد استادی دانشگاه کفاف این مخارج را نمی داد. به همین جهت در اواسط دهه ?? به فکر نوشتن کتاب افتاد و در سال ???? کتاب معروف خود به نام ( تاریخ کوتاهی از زمان) را منتشر کرد. کتاب او جزو ده کتاب برتر جهان قرار گرفت و در 187 هفته 8 میلیون نسخه از آن به فروش رسید. بی شک چنین موفقیت بیمانندی مشکلات مادی استیفن را برای همیشه حل می کند.
استیفن هاوکینگ در ? ژانویه ???? در شهر دانشگاهی آکسفورد زاده شد و دوران کودکی و تحصیلات اولیه اش را در همان شهر گذرانید. از همان زمان به علوم ریاضیات علاقه داشت و آرزوی دانشمند شدن را در سر می پروراند اما در مدرسه یک شاگرد خودسر و بخصوص بد خط شناخته می شد و هرگز خود را در محدوده کتاب های درسی مقید نمی کرد بلکه چون با مطالعات آزاد سطح معلواتش از کلاس بالاتر بود همیشه سعی داشت در کتاب های درسی اشتباهاتی را گیر بیاورد و با معلمان به جر و بحث و چون و چرا بپر دازد.
پدر و مادرش از طبقه متوسط بودند با یک زندگی ساده در خانه ای شلوغ و فرسوده اما مملو از کتاب عادت به مطالعه را در فرزندانشان تقویت می کردند. فرانک پدر خانواده پزشک متخصص در بیماری های مناطق گرمسیری بود و به همین جهت نیمی از سال را به سفرهای پژوهشی در مناطق آفریقایی می گذرانید. این غیبت های متوالی برلی بچه ها چنان عادی شده بود که تصور می کردند همه پدر ها چنین وضعی دارند. و مانند پرندگان هر ساله در فصل سرما به مناطق آفتابی مهاجرت می کنند و بعد به آشیانه بر می گردند. در عین حال غیبت های پدر نوعی استقلال عمل و اتکا به نفس در بچه ها ایجاد می کرد.
استیفن در ?? سالگی تحصیلات عالیه را در رشته طبیعی آغاز کرد و از همان زمان به فیزیک اختری و کیهان شناسی علاقه مند شد زیرا در خود کنجکاوی شدیدی می یافت که به رمز و راز اختران و آغاز و انجام کیهان پی ببرد. سالهای دهه ?? عصر طلایی کشف فضا- پرتاب اولین ماهواره ها و سفر هیجان انگیز فضانوردان به کره ماه بود و بازتاب این وقایع تاریخی در رسانه ها جوانان را مجذوب می کرد. بعلاوه استیفن از کودکی عاشق رمان های علمی تخیلی بود و مطالعه آن ها نیز بر اشتیاق او به کسب معلومات بیشتر در فیزیک و نجوم و علوم دیگر می افزود. او دوره سه ساله دانشگاه را با موفقیت به پایان برد و آماده می شد تا دوره دکترا را در رشته کیهان شناسی آغاز کند.
اما به دنبال احساس ناراحتی هایی در عضلات دست و پا استیفن در ژانویه ???? یعنی آغاز بیست و یکسالگی مجبور به مراجعه به بیمارستان شد و آزمایش هایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان میداد. این بیماری که به نام آی ال اس شناخته می شود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می دهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین می برد و با تضعیف ماهیچه ها فلج عمومی ایجاد می کند بطوریکه بمرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب می شود. معمولا مبتلایان به این بیماری بی درمان مدت زیادی زنده نمی مانند و این مدت برای استیفن بین دو تا سه سال پیش بینی شده بود. نومیدی و اندوه عمیقی را که پس از آگاهی از جریان بر استیفن مستولی شد را می توان حدس زد. ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته میدید. دوره دکترا، رویای دانشمند شدن ، کشف رمز و راز کیهان ، همگی به صورت کاریکاتورهایی در آمدند که در حال دور شدن و رنگ باختن به او پوزخند می زدند. بجای همه آن خیال پروریهای بلند پروازانه حالا کاری بجز این از دستش بر نمی آمد که در گوشه ای بنشیند و دقیقه ها را بشمارد تا دوسال بعد با فلج عمومی بدن زمان مرگش فرا برسد . به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بی حرکت ماند. خودش بعدها تعریف کرده است که آن شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شده است و او را برای اجرای حکم می برند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون هم اتاق بوده و او از فرط درد چه فریادهایی می کشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری لادرمانی مبتلاست اما لااقل درد نمی کشد. بعلاوه طبع لجوج و نقادش که هیچ چیز را به آسانی نمی پذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم که پیش بینی پزشکان درست از کار در بیاید و چه بسا که از نوع اشتباهات کتب درسی باشد .
اما آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با نومیدی و بدبینی داد آشنایی اش در همان ایام با دختری به نام (جین وایلد) بود که بعد ها همسرش شد و نقش فرشته نگهبانش را به عهده گرفت. جین اعتقادات مذهبی عمیقی داشت و معتقد بود که در هر فاجعه ای بذر امیدی وجود دارد که با استقامت و قدرت روحی خود می تواند رشد کند و بارور شود. باید به خداوند توکل داشت و از ناکامیهایی که پیش می آید خیزگاههایی برای کامیابی ساخت. جین دانشجوی دانشگاه لندن بود اما تحت تاثیر هوش فوق العاده و شخصیت استثنایی استیفن چنان مجذوب او شده بود که هر هفته به سراغش می آمد و ساعتی را به گفتگوی با او می گذرانید و آمپول خوشبینی تزریق می کرد.آنها پس از چندی رسما نامزد شدند و استیفن تحصیلات دانشگاهی اش را از سر گرفت زیرا برای ازدواج با جین می بایست هرچه زودتر دکترای خود را بگیرد و کار مناسبی پیدا کند. او طی دو سال با اشتیاق و پشتکار این برنامه را عملی کرد در حالیکه رشد بیماری لعنتی را در عضلاتش شاهد بود و ابتدا به کمک یک عصا و سپس دو عصا راه می رفت ازدواجش با جین در سال ???? صورت گرفت و او چنان غرق امید و شادی بود که به پیش بینی دو سال پیش پزشکان در مورد مرگ قریب الوقوعش نمی اندیشید.
متاسفانه پیش بینی پزشکان در مورد بیماری فلج پیش رونده او نادرست نبود و این بیماری به همه بدنش چنگ انداخته. از اواخر دهه ?? برای نقل مکان از صندلی چرخدار استفاده می کند و قدرت تحرک از همه اجزای بدنش بجز دو انگشت دست چپش سلب شده است. با این دو انگشت او می تواند دکمه های کامپیوتر بسیار پیشرفته ای را فشار دهد که اختصاصا برای او ساخته اند و بجایش حرف می زند. و رابطه اش را با دنیای خارج برقرار می همیشه از دست می کند زیرا از سال ???? قدرت تکلم خود را هم ازدست داده است. در آن سال او پس از بازگشت از سفری به درو دنیا برای مدتی در ژنو بسر می برد که مرکز پژوهشهای هسته ای اروپاست و دانشمندان این مرکز جلسات مشاوره ای متعددی با او داشتند. یک شب که استیفن هاوکینگ تا دیر وقت مشغول کار بود ناگهان راه نفس کشیدنش گرفت و صورتش کبود شد بیدرنگ او را به بیمارستان رساندند و تحت معالجات اضطراری قرار دادند. معمولا مبتلایان به این بیماری در مقابل ذات الریه حساسیت شدیدی دارند و در صورت ابتلای به آن میمیرند که این خطر برای استیفن هاوکینگ هم پیش آمده بود و گرفتن راه تنفس او ناشی از ذات الریه بود. پس از چند روز بستری بودن در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان سرانجام با اجازه همسر اش تصمیم گرفته شد که با عمل جراحی مخصوص مجرای تنفس او را باز کنند اما در نتیجه این عمل صدای خود را برای همیشه از دست داد. عمل جراحی با موفقیت صورت گرفت و بار دیگر استیفن از خطر مرگ جست. هر چند قدرت تکلم خود را از دست داد اما با جایگزینی کامپیوتر مخصوص سخنگو ارتباط او با اطرافیانش حتی بهتر از سابق شد زیرا قبلا بعلت ضعف عضلات صوتی با دشواری و نارسایی زیاد صحبت می کرد. کامپیوتر سخنگو را یک استاد آمریکایی کامپیوتر در کالیفرنیت برای او ساخت و تقدیمش کرد. برنامه ریزی این دستگاه شامل سه هزار کلمه است و هر بار که استیفن بخواهد سخنی بگوید می بایست با انتخاب کلمات و فشردن دکمه های کامپیوتر به کمک دو انگشتش که هنوز کار می کنند جمله مورد نظرش را بسازد و صدای مصنوعی به جای او حرف می زند. البته اینگونه سخنگویی ماشینی طولانی تر است اما خود استیفن که هرگز خوشبینی اش را از دست نمی دهد عقیده دارد که به او وقت بیشتری می دهد برای اندیشیدن آنچه می خواهد بگوید و سبب می شود که هرگز نسنجیده حرف نزند.
ویلچر یا صندلی چرخدار استیفن که بوسیله آن رفت و آمد می کند نیز از پیشرفته ترین پدیده های تکنولوژی است و با نیروی الکتریکی حرکت می کند. وی اتکای زیادی به ویلچر خود دارد چون علاوه بر حرکت با آن وسیله ای برای ابراز احساساتش نیز محسوب می شود. مثلا اگر در یک میهمانی به وجد آید با ویلچرش به سبک خاص خود می رقصد و چنانچه صبر و حوصله اش را در مورد یک شخص مزاحم از دست بدهد در یک مانور سریع از روی پاهای او رد می شود !!! بسیاری از شاگردانش ضربه چرخهای ویلچر او را تجربه کرده اند و به گفته خودش یکی از تاسف هایش این است که طعم این تجربه را به مارگارت تاچر نچشانده است. یکی از شگفتیهای این آدم نحیف که به ظاهر باید موجودی تلخ و غمزده و منزوی باشد شوخ طبعی و شیطنت کودکانه اوست که بخصوص در برق نگاه هوشمندانه و رندانه اش دیده می شود. در حالیکه اجزای چهره اش بی حرکت و فاقد هرگونه واکنش احساسی و عاطفی هستند اما چشمانش می درخشند. انگار به هزار زبان با مخاطب سخن می گویند. او بهیچوجه خودش را منزوی نکرده است. به کنسرت و پارک می رود. در رستوران غذا می خورد. در انجمن های دانشجویان شرکت می کند. و سر به سر شاگردانش که همیشه او را سوال پیچ می کنند می گذارد. شیوه شیطنت آمیزش اینست که پاسخگویی را گاهی عمدا کش می دهد و در حالیکه پرسش کنندگان پس از چند دقیقه انتظار پاسخ مفصلی را برای سوال خود پیش بینی می کنند با یک کلمه بله یا نه از کامپیوتر سخنگویش همه را به خنده می اندازد. این اعجوبه فاقد تحرک عاشق جنب و جوش و گشت و سیاحت است و تا کنون دوبار به سفر دور دنیا رفته و حتی از چین و دیوار باستانی آن دیدن کرده است. همچنین در صدها کنفرانس و سمینار علمی شرکت کرده است و به ایراد سخنرانی پرداخته است. که البته این سخنرانی ها قبلا در نوار ضبط و در روز کنفرانس پخش می شود.
از نکات جالب دیگر در زندگی استیفن اینست که او در سالهای اولیه زناشویی اش با جین وایلد از او صاحب سه فرزند شد یک دختر و دو پسر و لذت پدری و احساس مسئولیت در تامین زندگی فرزندان یکی از مهمترین انگیزه هایی بود که او را در مقابله با مشکلاتش یاری داد همچنین هزینه خودش هم کم نبود چون می بایست به دو پرستار تمام وقت و یک دستیار حقوق بپردازد و درامد استادی دانشگاه کفاف این مخارج را نمی داد. به همین جهت در اواسط دهه ?? به فکر نوشتن کتاب افتاد و در سال ???? کتاب معروف خود به نام ( تاریخ کوتاهی از زمان) را منتشر کرد. کتاب او جزو ده کتاب برتر جهان قرار گرفت و در 187 هفته 8 میلیون نسخه از آن به فروش رسید. بی شک چنین موفقیت بیمانندی مشکلات مادی استیفن را برای همیشه حل می کند.
عناوین یادداشتهای وبلاگ
چند تا کد خفن جاوا [108]
کد ظاهر شدن پنجره و پیغام به کاربر [41]
کد لینک باکس دونی متحرک [33]
کد افزایش پیج رنک [28]
ابزار دریافت نام و خوش آمد گویی به کاربر [35]
نمایش مشخصات بازدید کننده [29]
کد فالنامه نقطه ای برای وبلاگ [12]
کد نمایش پیج رنک در وبلاگ شما [16]
قالب وبلاگ Professional ( بلاگفا) [35]
زیبا ترین قالب عاشقانه بلاگفا [57]
کد ساعت فلش«جدید» [34]
کد لودینگ وبلاگ و وبسایت «جدید» [27]
نمایشگر تاریخ در وبلاگ یا سایت شما [11]
کد های زیبا سازی وبلاگ« جدید» [74]
آرشیو پیوند روزانه [14]
, (, ), 6 ر و, 7 ر و, از شر و, از شر و ع ترم, ترم, ترم بعد, ترم ،
tag : تنبلی تخمدان تخمدان قاعدگی عادت ماهیانه پریود دلایل تنبلی ،
آمیزش - جنسی - اسلام - ،
آیکن، آیکن وبلاگ، آیکن آدرس، ساخت آکن، ساخت آیکن وبلاگ، ساخت آیک ،
ارگاسم - زنان - جنسی - ،
از فرصت ها استفاده کنید! , همسر , شقیقه , بانک , مشتریان بانک , ،
استروژن - هورمون های جنسی زنان - وظایف استروژن - یائسگی - زیبائی ،
استمنا - جنسی - خودارضایی - ،
استمناء - جنسی - خودارضایی - ،
استمناء - جنسی - خودارضایی - سودا - ،
بارداری - حاملگی - جنسی - نزدیکی - ،
بازی موبایل - دانلود بازی موبایل - بازی شطرنج برای موبایل - دانل ،
برنج - خانه داری - ،
بیضه - جنسی - ،
پیاز - خانه داری - زنان - ،
تصاویر متحرک، زیبا ساز وب، شکلکهای یاهو، تصاویر متحرک یاهو، صورت ،
جالب - خانه داری - لبنیات - ،
جاوا، کد جاوا، کدجاوا، کدهای جاوا، کد های جاوا، جاوا اسکریپیت، ا ،
جنسی - stds - ،
جنسی - ارگاسم - ،
جنسی - ضغف جنسی - ،
جنسی - میل - ازدواج موقت - ،
چرا قلب میتواند بی وقفه بطپد؟ , قلب انسان , ماهیچه هاى بدن , ،
خانه داری - ،
خانه داری - تخم مرغ - پنیر - ،
خانه داری - دکوراسیون - منزل - سال نو - نوروز - خانه تکانی - ،
خانه داری - سماور - رسوب ،
خط میخی، ترجمه نام به خط میخی، ترجمه لغات به پارسی باستان، فارسی ،
خودارضایی - جنسی - جلق - استمنا - جوانان - ،
رابطه جنسی - جالینوس - انزال زودرس - ،
سایبر سکس - جنسی - اینترنت - دوست یابی - ،
سایت , مطالب کپی کردن , کپی کردن , نمیشه کپی کرد , نیمشه سلکت کر ،
سرعت یعنی این ... , لاف , شکارچی , تیرکمون پرتاب , گلوله , ،
ضرر بازرگان , ،
علل ریزش مو , علت ریزش مو , ریزش مو , مو , ریزش , چرا مو می ریزد ،
غذا - خانه داری - ،
غذا - سرخ کردن - خانه داری - ،
فرش - خانه داری - زنان - ،
کد پیغام به کاربر، کد پنجره پیغام به کاربر، ابزار پیغام به کاربر ،
کد غیر فعال کردن کلیک راست، متوقف کردن کلیک راست، جلوگیری از کپی ،
گوجه - ،
لباس - جنین - بارداری - زنان - ،
ماهی - فاسد - غذا - ،
مترجم، خط میخی، فارسی، پارسی، پارسی باستان، کد ابزار، زیبا ساز و ،
مد ،زناشویی ،زیبایی ،ازدواج ،
میوه - جالب - ،
میوه - خانه داری - ،
ناتوانی جنسی - زنان - جنسی - اورگاسم - سودا - ،
نان - خانه داری - ،
نخود - فرنگی - خانه داری - ،
نستعلیق آنلاین، سایت نستعلیق آنلاین، زیبا ساز وب و معرفی سایت، ن ،
ویاگرا - نغوظ - جنسی - ،
ویندوز ،
یائسگی - کمبود استروژن - تاثیر استروژن - هورمون های جنسی زنان - ،
کاندوم - جنسی مردان - ،
کرامپ های قاعدگی - جنسی - درد - قائدگی - ،
کلم - سبزی - زنان - خانه داری - ،
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 125
بازدید دیروز : 104
کل بازدید : 559380
کل یاداشته ها : 1051
بازدید دیروز : 104
کل بازدید : 559380
کل یاداشته ها : 1051
طوفان زده دشت جنون
ترانه زندگیم
جام جهان نما
کیمیا
چت روم .موزیک.فال.سرگرمی
زازران همراه اخر
ESPERANCE
هرچی عشقم بکشه
دل شکسته گان
چرند و پرند
نوشته عاشقانه شیطونک
ساخت انواع قالب اختصاصی هنرمندان فقط 5000 تومان !!!
بادرود شهرعشق
سرزمین جاوید
واژه های نارنجی
"پندی | وبلاگی برای سرگرمی"
"کلی جفنگ درباره همه چی!"
علمی تفریحی اموزشی
مثبت وبلاگ
کامپیوتریستها
ღ☆فال★طالع بینی★☆ư
فاطیما72
موبایل
.::منبع جک و اس ام اس::.
.::مرکزدانلود::.
>><تنهایی><<
"""ام بی دانلود """
سرنوشت(عشق)
غریبی از شهر آشنایی
.::فارسی1::.
dont forget me!
بزرگترین وبلاگ سرگرمی وعاشقانه
»مرجع سخنان زیبا و پندآموز«
!!!دیوانه بازی!!!
زیباترینها اینجاست(بچه هاى شیطون )
"اصطلاحات روز انگلیسی امریکایی"
باخنده خارج شوید
رئال مادرید-سرگرمی-کمی علمی-کد وبلاگ-دانلود...
لبخندایرانی - پسرانه قدیم
غریبی از شهر آشنایی
مرگ یا عشق؟
::::دانلود بازار::::
math is as sweet as honey
"به روز ترین خبرگزاری فوتبال اروپا"
جدید ترین موزیک ویدیو های HD
رز سیاه
شازده کوچولو
...وبلاگ تفریحی علیرضا...
ف ارسی1
"""عکس"""
دانشکده دوستان
asheghpishe
مرینوس1988
برای تازه شدن دیر نیست
الطاف خداوندی
..::لیلا بلوکات::..
هنر بازی
عشق30نما
عکس سریالهای فارسی1
کلوپ هواداران شیلا خداداد
آریا دانلود
وبلاگ رسمی آنا نعمتی
(اگه نیای تو پشیمون می شی)
به یادتم...
{پایگاه هواداران افسانه پاکرو}
آمارشماضربدر4
::..دانلودستان..::
·..:: شــیــرازگـلـکـســی::FUN CLUB ::..·
" طراحی رایگان بنر و لوگو"
عصر جوان
.::دانلودستان::.
ıllı.ılıllıبزرگترین پرتال رپ فارس
گلچین دانلود
هواداران الناز شاکردوست