1- از پله های دارو خانه کشیده بودم بالا به هوای نوار بهداشتی .پشت پارتیشن جای دخترک ملوس همیشگی پسر جوانی ایستاده بود. یک آن منصرف شدم . بعد به خودم گفتم این چه مرض قرون وسطایست دیگر ؟! مگر طبیعی تر از این هم ممکن است ؟ هزار ماشالله! که همه زن به خودشان دیده اند و این همه مرد که خوشایند شان است با زنی بخوابند لابد می دانند همان زن به حول و قوه الهی ماهی یکبار پریود می شود. لیست خریدم را برای مرد جوان خواندم : نخ دندون – ژل شستشوی صورت و یک بسته نوار بهداشتی بالدار لطفن ! یک ابرویش جهید بالا و سرخ و سفید شد. اما آبرو داری کرد. رفت و بایک بسته جنس! اشتباهی برگشت. سر صبر برایش توضیح دادم که منظورم مارک و مدل دیگریست .که این سبز ها توفیر دارند با آن آبی ها و آن آبی های طبقه بالای خاصیتشان چیز دیگر است و یک بسته از همان آبی ها لطفن! تازه متوجه شدم یک داروخانه آدم ! میخ این ماجراست !
توی صف صندوق زن قلنبه وبا نمکی جوری به در گفت که دیوار هم شنید که ” چه بی حیا ! من دو تا بچه زاییدم هنوز روم نمیشه خودم نوار بهداشتی بخرم !!!”
2- شرکت … تبلیغات با مزه ای داشت . اینطوری که توی پاکت های باریک یک نمونه از نوار بهداشتی هایش را می گذاشت فلان قسمت و بهمان قسمت را معرفی می کرد و از گیرنده اش می خواست خودش میزان جذب بی نظیر و طراحی راحت و … را امتحان کند. بار ها بارها متوجه شدم خانم های بعضن تحصیل کرده که ادعای روشنفکریشان ماتحت خر را پاره کرده این نوع تبلیغ را توهین به خودشان تلقی می کنند. مثل یک جور متلک! چون یادآوری اینکه پریود می شوند در نظرشان شرم آور بود!
3- پشت یک بسته نوار بهداشتی خارجی به 3 زبان نوشته : پریود خوبی داشته باشید! انگار کن که بگوید ” سفر خوبی داشته باشید! … اوقات خوبی داشته باشید! … تجربه خوبی داشته باشید! …” به این می گویند تفاوت دید انسانی در باره یک موضوع یکسان و کاملن طبیعی!
بازدید دیروز : 18
کل بازدید : 557822
کل یاداشته ها : 1051