فتحعلی اویسی: ما 7، 8 برادریم
فتحعلی اویسی خیلی دیر متوجه شد که چه استعدادی در نقشهای طنز دارد، شاید اگر زودتر متوجه میشود خود را در این قالب جا میداد، او که تحصیلاتش را در آمریکا گذراند، به جز بازی در مجموعههای طنز تلویزیونی در چند سال اخیر، در فیلمهای زیادی نقشهای به یادماندنی ایفا کرد، ناخدا خورشید، سرب، بانو، میخواهم زنده بمانم و همچنین بازی در مجموعه «سردار جنگل» نقشهای به یادماندنی اوست، خیلیها بر این عقیدهاند که این بازیگر پا به سن گذاشته، هنوز هم لایه های ناشناخته ای در بازیگری دارد که شاید روزی آن ها را هم به منصه ظهور برساند، بازیگری که میمیک صورتش بینظیر است. او هم میتواند با نوع نگاهش و در هم کشیدن ابروان، هر بچه و آدم بزرگی را بترساند و هم میتواند با چهره بشاش و خندههای متوالیاش، شما را به ریسه بیندازد. فتحعلی اویسی بازیگری است که باید او را تمجید و تقدیر کرد، بخوانید که او چه میگوید:
* قبل از انقلاب من در آمریکا بودم و هشت سال در رشته بازیگری و کارگردانی در دانشگاه ایالتی تگزاس تحصیل میکردم، فعالیتهای من تنها دانشجویی بود و فعالیتهای حرفهای نداشتم، بیشتر فیلمهای کوتاه میساختیم.
* قبل از انقلاب هیچ فعالیت هنری در ایران نداشتم و از سال 55 به ایران برگشتم.
* تا وقتی تئاتر بازی نکنید مزه آن را حس نخواهید کرد، شنیدهام و استنباط من این است که تئاتر زنده است و بازیگری روی صحنه آن خیلی زیباست، تجربهای نداشتهام ولی وقتی سر صحنه فیلم، بازی میکنیم و مردم جمع میشوند در صحنههای خندهدار میخندند و اگر حزنآور باشد غمگین میشوند، به این دلیل فکر میکنم تئاتر خیلی میتواند جذاب باشد چون مستقیم با عکسالعمل تماشاگر و مخاطب برخورد دارد.
* علاقه من بیشتر به بازیگری بود تا کارگردانی، دو سال پیاپی در سالهای 47 و 48 در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران امتحان دادم و در آزمون شفاهی قبول شدم اما در امتحان کتبی نمره قبولی نگرفتم، آن موقع اسماعیل شنگله و حمید سمندریان امتحان میگرفتند. بعد از قبول نشدنم در سال دوم حضورم در امتحان ورودی، چون به این رشته علاقه داشتم و قبولیم در امتحانهای شفاهی نشان میداد استعداد دارم به نظرم رسید بروم خارج از کشور، به سمندریان گفتم اگر شده بروم خارج میروم و در این رشته تحصیل میکنم، دو سال قبل با آقای سمندریان یک تلهتئاتر تلویزیونی کار کردم و دقیقا اتفاقات آن سالها یادش بود.
* بازیگری یعنی قالب تهی کردن و رفتن به کالبدی دیگر، دوست دارم که قالب تهی کنم و به کالبد و قالبی دیگر وارد شوم حالا چه طنز باشد چه جدی، خلاقیت را هم دوست دارم. خلاقیت از صفات بارز الهی است هر چند فقط او خالق واقعی به حساب میآید اما همین که در هنر میتوانیم اثری خلق کنیم، دوست داشتنی و ارضاکننده خواهد بود حالا میخواهد در
نقاشی باشد، شاعری یا بازیگری.
* اگر فردا یک داستان به من بدهند برای کارگردانی که آن را دوست داشته باشم و با روحیات و ذائقهام سازگار و جور در بیاید برای ساختن آن از جان هم مایه میگذارم همان طور که اگر یک نقش زیبا و جانانه هم ارائه شود رد نخواهم کرد.
* از بچگی آواز میخواندم و به صوت و صدا گرایش داشتم، به همین دلیل در این آخر عمری در تیتراژهای پایانی سریالها «قار و قوری» کردیم.
* چندین آهنگ به عنوان یک کاست ردیف کردهایم که هنوز اشکالات آن برطرف نشده و اگر برطرف شود به بازار میآید، دوست دارم. کار قابل قبول و ارزشمندی باشد نه اینکه بیرون دادن یا ندادنش فرقی با هم نکند، دوست ندارم آبکی در بیاید و به فراموشی سپرده شود، یک سال است با علیرضا پسرم که هماهنگسازی و همخوانی در آن را برعهده دارد کار میکنیم، یک کمکهایی هم امید حجت کرده، زمان ارائهاش بستگی دارد به پیگری و جدی بودن ما، انشاءا… یک روز میآید و باید بیاید.
* برخی فیلمنامهها را که میخوانم میبینم نقشی که برایم تعریف شده مال من نیست و بغلی آن به من میخورد، به
طور مثال در فیلم رضا و اصغر وجود دارد که میخواهند رضا را بدهند به من ولی وقتی فیلمنامه را مطالعه میکنم میبینم اصغر مال من است، این بیشتر راه دستم است که خودم نقش را از فیلمنامه انتخاب کنم تا اینکه به من تکلیف شود.
* به همان اندازه که مردم عامی کوچه و بازار به ما لطف دارند اگر مسئولان به دادمان برسند میتوانیم تمام توان خود را معطوف کار و فعالیت در حیطه کاریمان کنیم، به عنوان مثال اگر بچهها مشکل مسکن نداشته باشند که مشکل عمومی است شاید دغدغههای خود را کنار بگذارند و این چند صباح باقی مانده را بیشتر در خدمت مردم باشند و به آنها خدمت کنند اما وقتی یک مشکل اساسی دارند آن مشکل کارشان را هم تحتالشعاع قرار میدهد.
* هزینهاویسی شدن برابری میکند با شصت سال استمرار و مصر بودن برای یادگیری و عرضه آن به نسل آینده و نسلهای آینده تمام فراز و نشیبها، بالا و پایینها، داشتن و نداشتنها و خون دلخوردنها در پشت صحنه باعث شده در 62 سالگی تازه مورد قبول تعداد اندکی بیننده قرار بگیرم، اینها چیزی نبوده که من یک شبه بتوانم آن را فتح کنم، حاصل 61 سال زندگی بوده، حاصل 61 سال مرارت، پشتکار و تلاش شبانهروزی که هزینه کمی به حساب نمیآید، نمیشود گفت آسان به دست آمده، من یک شبه ره صد ساله نرفتم بلکه شصت ساله ره یک شبه رفتم.
* یکی از هفتهنامهها یا روزنامهها نوشته بود «اویسی و تولد در 62 سالگی»، اینکه من تازه متولد شدهام حرف قشنگی بود اما اگر در سنین بالا توانستم رضایت مخاطب را جلب کنم لطف خدا بوده و امیدوارم بتوانم جوابگوی محبت خداوند باشم، تا آن لحظه که قادر باشم کار خواهم کرد و بنویس هنوز وقت بازنشستگی نرسیده است، من به شخصه اول راه هستم و فکر میکنم هنوز کاری نکردهام.
* ما هفت، هشت برادر بودیم و می دانی که در زمان بچگی دوچرخه وسیله خیلی جذابی به حساب میآید، اگر پدرم میخواست برای همه ما پسرها دوچرخه بخرد باید هزینه سنگینی پرداخت میکرد اگر هم یک عدد میخرید به طور حتم پشت سر هم دعوا به پا بود که چه کسی سوار آن شود، من گاهی به پدرم میگفتم پدر برایم دوچرخه نمیخری، آن خدا بیامرز وقتی عصبانی بود میگفت: «دوچرخهام کجا بود» اما وقتی شاد بود میگفت «دوچرخهام برات میخرم» که آخرش هم نخرید، در سریال بدون شرح هم وقتی برای اولین بار بیژن بنفشهخواه به عنوان عکاس مجله گفت دوربین دیجیتال میخواهم یاد حرفهای پدرم افتادم، در حقیقت این اصطلاح که خیلی هم سر زبانها افتاد و هنوز نیز آن را میشنوم یادگاری پدرم هست و از او به ارث بردم.
* بازی کلینت ایستوود در «یک دلار سوراخ شده» خیلی من را تحت تاثیر قرار داد و همیشه دلم میخواست یک فیلم وسترن خیلی خوب بازی کنم، اکثر فیلمهای جانوین را هم دوست داشتم، دلم میخواست جای او باشم با همان کلاه و لباس کابوی و حرکاتی که انجام میداد.
* «بدون شرح» را خیلی دوست داشتم، همچنین نقش «مشت علی شاه» در میرزا کوچکخان جنگلی یا نقش «ایلچی طغای» در سربداران، از نقش سرهنگ در فیلم «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی هم خیلی خوشم آمد، اولین نقشی بود که وقتی خواندم با رضایت کامل رفتم سرکار و میدانستم مال من است.
* سال 1361 کمترین دستمزدم را برای کار در سریال سربداران گرفتم آن هم ماهی سه، چهار هزار تومان، برای آن سریال یک سالی سرکار بودیم.
* در 21 دیماه 1324 در قم به دنیا آمدم.
* در قم، زاهدان، مشهد، محلات، تبریز، تهران و هفت سال و نیم هم در ایالت تگزاس آمریکا زندگی کردم.
* دیپلم طبیعی در کنار لیسانس بازیگری و کارگردانی که در شهر آستین مرکز ایالت تگزاس گرفتم.
* در ریاضیات همیشه ضعیف بودم اما صفر نگرفتم، پایینترین نمرههایم شش، هفت و هشت بوده است، هیچ وقت بیغ نبودم یکی دو سوال ریاضی را جواب میدادم، درسهای طبیعیام خیلی خوب بود چون پزشکی را خیلی دوست داشتم.
* والیبالیست بودم البته حرفهای نه، در حد دبیرستان، پنج شش ماه هم رفتم کشتی آزاد آن موقع کلاس نهم بودم، دیدم قد من برای کشتی بلندتر از حد معمول است و ادامه ندادم، دوخم، یک خم، سالتو و سرزیربغل را خوب یاد گرفته بودم، یک خم را خوب میگرفتم چون دستهام بلند بود اما برای دوخم باید شیرجه میزدم و پاهای طرف را میگرفتم، که حوصلهاش را نداشتم.
* فوتبال هم بازی کردهام اما چون قدم بلند بود فوتبالیست خوبی نشدم و مرتب زمین میخوردم آن موقعها من بک راست بودم چون حوصله دویدن نداشتم، در زمین غروی قم فوتبال بازی میکردم.
* برزیل و فوتبال این کشور را دوست دارم و از پله خیلی خوشم میآمد آن هم به شدت، راستی به تازگی همایون بهزادی را در سالن بسکتبال امجدیه دیدم او هم از بازیکنان مورد علاقه من بود.
* وقتی آقای زیدان با سر زد به سینه ماتراتزی تمام فرانسه با آن همه تمدن روی سر من خراب شد، احساس کردم کدام تمدن، کدام فرهنگ؟!
هر چقدر هم که طرف مقابل حرف رکیک و بیربطی زده باشد نباید عکسالعمل کاپیتان تیم ملی یک کشور مدعی تمدن در فینال جامجهانی که همه کرهزمین آن را میبینند این چنین بود
فتحعلی اویسی خیلی دیر متوجه شد که چه استعدادی در نقشهای طنز دارد، شاید اگر زودتر متوجه میشود خود را در این قالب جا میداد، او که تحصیلاتش را در آمریکا گذراند، به جز بازی در مجموعههای طنز تلویزیونی در چند سال اخیر، در فیلمهای زیادی نقشهای به یادماندنی ایفا کرد، ناخدا خورشید، سرب، بانو، میخواهم زنده بمانم و همچنین بازی در مجموعه «سردار جنگل» نقشهای به یادماندنی اوست، خیلیها بر این عقیدهاند که این بازیگر پا به سن گذاشته، هنوز هم لایه های ناشناخته ای در بازیگری دارد که شاید روزی آن ها را هم به منصه ظهور برساند، بازیگری که میمیک صورتش بینظیر است. او هم میتواند با نوع نگاهش و در هم کشیدن ابروان، هر بچه و آدم بزرگی را بترساند و هم میتواند با چهره بشاش و خندههای متوالیاش، شما را به ریسه بیندازد. فتحعلی اویسی بازیگری است که باید او را تمجید و تقدیر کرد، بخوانید که او چه میگوید:
* قبل از انقلاب من در آمریکا بودم و هشت سال در رشته بازیگری و کارگردانی در دانشگاه ایالتی تگزاس تحصیل میکردم، فعالیتهای من تنها دانشجویی بود و فعالیتهای حرفهای نداشتم، بیشتر فیلمهای کوتاه میساختیم.
* قبل از انقلاب هیچ فعالیت هنری در ایران نداشتم و از سال 55 به ایران برگشتم.
* تا وقتی تئاتر بازی نکنید مزه آن را حس نخواهید کرد، شنیدهام و استنباط من این است که تئاتر زنده است و بازیگری روی صحنه آن خیلی زیباست، تجربهای نداشتهام ولی وقتی سر صحنه فیلم، بازی میکنیم و مردم جمع میشوند در صحنههای خندهدار میخندند و اگر حزنآور باشد غمگین میشوند، به این دلیل فکر میکنم تئاتر خیلی میتواند جذاب باشد چون مستقیم با عکسالعمل تماشاگر و مخاطب برخورد دارد.
* علاقه من بیشتر به بازیگری بود تا کارگردانی، دو سال پیاپی در سالهای 47 و 48 در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران امتحان دادم و در آزمون شفاهی قبول شدم اما در امتحان کتبی نمره قبولی نگرفتم، آن موقع اسماعیل شنگله و حمید سمندریان امتحان میگرفتند. بعد از قبول نشدنم در سال دوم حضورم در امتحان ورودی، چون به این رشته علاقه داشتم و قبولیم در امتحانهای شفاهی نشان میداد استعداد دارم به نظرم رسید بروم خارج از کشور، به سمندریان گفتم اگر شده بروم خارج میروم و در این رشته تحصیل میکنم، دو سال قبل با آقای سمندریان یک تلهتئاتر تلویزیونی کار کردم و دقیقا اتفاقات آن سالها یادش بود.
* بازیگری یعنی قالب تهی کردن و رفتن به کالبدی دیگر، دوست دارم که قالب تهی کنم و به کالبد و قالبی دیگر وارد شوم حالا چه طنز باشد چه جدی، خلاقیت را هم دوست دارم. خلاقیت از صفات بارز الهی است هر چند فقط او خالق واقعی به حساب میآید اما همین که در هنر میتوانیم اثری خلق کنیم، دوست داشتنی و ارضاکننده خواهد بود حالا میخواهد در
نقاشی باشد، شاعری یا بازیگری.
* اگر فردا یک داستان به من بدهند برای کارگردانی که آن را دوست داشته باشم و با روحیات و ذائقهام سازگار و جور در بیاید برای ساختن آن از جان هم مایه میگذارم همان طور که اگر یک نقش زیبا و جانانه هم ارائه شود رد نخواهم کرد.
* از بچگی آواز میخواندم و به صوت و صدا گرایش داشتم، به همین دلیل در این آخر عمری در تیتراژهای پایانی سریالها «قار و قوری» کردیم.
* چندین آهنگ به عنوان یک کاست ردیف کردهایم که هنوز اشکالات آن برطرف نشده و اگر برطرف شود به بازار میآید، دوست دارم. کار قابل قبول و ارزشمندی باشد نه اینکه بیرون دادن یا ندادنش فرقی با هم نکند، دوست ندارم آبکی در بیاید و به فراموشی سپرده شود، یک سال است با علیرضا پسرم که هماهنگسازی و همخوانی در آن را برعهده دارد کار میکنیم، یک کمکهایی هم امید حجت کرده، زمان ارائهاش بستگی دارد به پیگری و جدی بودن ما، انشاءا… یک روز میآید و باید بیاید.
* برخی فیلمنامهها را که میخوانم میبینم نقشی که برایم تعریف شده مال من نیست و بغلی آن به من میخورد، به
طور مثال در فیلم رضا و اصغر وجود دارد که میخواهند رضا را بدهند به من ولی وقتی فیلمنامه را مطالعه میکنم میبینم اصغر مال من است، این بیشتر راه دستم است که خودم نقش را از فیلمنامه انتخاب کنم تا اینکه به من تکلیف شود.
* به همان اندازه که مردم عامی کوچه و بازار به ما لطف دارند اگر مسئولان به دادمان برسند میتوانیم تمام توان خود را معطوف کار و فعالیت در حیطه کاریمان کنیم، به عنوان مثال اگر بچهها مشکل مسکن نداشته باشند که مشکل عمومی است شاید دغدغههای خود را کنار بگذارند و این چند صباح باقی مانده را بیشتر در خدمت مردم باشند و به آنها خدمت کنند اما وقتی یک مشکل اساسی دارند آن مشکل کارشان را هم تحتالشعاع قرار میدهد.
* هزینهاویسی شدن برابری میکند با شصت سال استمرار و مصر بودن برای یادگیری و عرضه آن به نسل آینده و نسلهای آینده تمام فراز و نشیبها، بالا و پایینها، داشتن و نداشتنها و خون دلخوردنها در پشت صحنه باعث شده در 62 سالگی تازه مورد قبول تعداد اندکی بیننده قرار بگیرم، اینها چیزی نبوده که من یک شبه بتوانم آن را فتح کنم، حاصل 61 سال زندگی بوده، حاصل 61 سال مرارت، پشتکار و تلاش شبانهروزی که هزینه کمی به حساب نمیآید، نمیشود گفت آسان به دست آمده، من یک شبه ره صد ساله نرفتم بلکه شصت ساله ره یک شبه رفتم.
* یکی از هفتهنامهها یا روزنامهها نوشته بود «اویسی و تولد در 62 سالگی»، اینکه من تازه متولد شدهام حرف قشنگی بود اما اگر در سنین بالا توانستم رضایت مخاطب را جلب کنم لطف خدا بوده و امیدوارم بتوانم جوابگوی محبت خداوند باشم، تا آن لحظه که قادر باشم کار خواهم کرد و بنویس هنوز وقت بازنشستگی نرسیده است، من به شخصه اول راه هستم و فکر میکنم هنوز کاری نکردهام.
* ما هفت، هشت برادر بودیم و می دانی که در زمان بچگی دوچرخه وسیله خیلی جذابی به حساب میآید، اگر پدرم میخواست برای همه ما پسرها دوچرخه بخرد باید هزینه سنگینی پرداخت میکرد اگر هم یک عدد میخرید به طور حتم پشت سر هم دعوا به پا بود که چه کسی سوار آن شود، من گاهی به پدرم میگفتم پدر برایم دوچرخه نمیخری، آن خدا بیامرز وقتی عصبانی بود میگفت: «دوچرخهام کجا بود» اما وقتی شاد بود میگفت «دوچرخهام برات میخرم» که آخرش هم نخرید، در سریال بدون شرح هم وقتی برای اولین بار بیژن بنفشهخواه به عنوان عکاس مجله گفت دوربین دیجیتال میخواهم یاد حرفهای پدرم افتادم، در حقیقت این اصطلاح که خیلی هم سر زبانها افتاد و هنوز نیز آن را میشنوم یادگاری پدرم هست و از او به ارث بردم.
* بازی کلینت ایستوود در «یک دلار سوراخ شده» خیلی من را تحت تاثیر قرار داد و همیشه دلم میخواست یک فیلم وسترن خیلی خوب بازی کنم، اکثر فیلمهای جانوین را هم دوست داشتم، دلم میخواست جای او باشم با همان کلاه و لباس کابوی و حرکاتی که انجام میداد.
* «بدون شرح» را خیلی دوست داشتم، همچنین نقش «مشت علی شاه» در میرزا کوچکخان جنگلی یا نقش «ایلچی طغای» در سربداران، از نقش سرهنگ در فیلم «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی هم خیلی خوشم آمد، اولین نقشی بود که وقتی خواندم با رضایت کامل رفتم سرکار و میدانستم مال من است.
* سال 1361 کمترین دستمزدم را برای کار در سریال سربداران گرفتم آن هم ماهی سه، چهار هزار تومان، برای آن سریال یک سالی سرکار بودیم.
* در 21 دیماه 1324 در قم به دنیا آمدم.
* در قم، زاهدان، مشهد، محلات، تبریز، تهران و هفت سال و نیم هم در ایالت تگزاس آمریکا زندگی کردم.
* دیپلم طبیعی در کنار لیسانس بازیگری و کارگردانی که در شهر آستین مرکز ایالت تگزاس گرفتم.
* در ریاضیات همیشه ضعیف بودم اما صفر نگرفتم، پایینترین نمرههایم شش، هفت و هشت بوده است، هیچ وقت بیغ نبودم یکی دو سوال ریاضی را جواب میدادم، درسهای طبیعیام خیلی خوب بود چون پزشکی را خیلی دوست داشتم.
* والیبالیست بودم البته حرفهای نه، در حد دبیرستان، پنج شش ماه هم رفتم کشتی آزاد آن موقع کلاس نهم بودم، دیدم قد من برای کشتی بلندتر از حد معمول است و ادامه ندادم، دوخم، یک خم، سالتو و سرزیربغل را خوب یاد گرفته بودم، یک خم را خوب میگرفتم چون دستهام بلند بود اما برای دوخم باید شیرجه میزدم و پاهای طرف را میگرفتم، که حوصلهاش را نداشتم.
* فوتبال هم بازی کردهام اما چون قدم بلند بود فوتبالیست خوبی نشدم و مرتب زمین میخوردم آن موقعها من بک راست بودم چون حوصله دویدن نداشتم، در زمین غروی قم فوتبال بازی میکردم.
* برزیل و فوتبال این کشور را دوست دارم و از پله خیلی خوشم میآمد آن هم به شدت، راستی به تازگی همایون بهزادی را در سالن بسکتبال امجدیه دیدم او هم از بازیکنان مورد علاقه من بود.
* وقتی آقای زیدان با سر زد به سینه ماتراتزی تمام فرانسه با آن همه تمدن روی سر من خراب شد، احساس کردم کدام تمدن، کدام فرهنگ؟!
هر چقدر هم که طرف مقابل حرف رکیک و بیربطی زده باشد نباید عکسالعمل کاپیتان تیم ملی یک کشور مدعی تمدن در فینال جامجهانی که همه کرهزمین آن را میبینند این چنین بود
عناوین یادداشتهای وبلاگ
چند تا کد خفن جاوا [108]
کد ظاهر شدن پنجره و پیغام به کاربر [41]
کد لینک باکس دونی متحرک [33]
کد افزایش پیج رنک [28]
ابزار دریافت نام و خوش آمد گویی به کاربر [35]
نمایش مشخصات بازدید کننده [29]
کد فالنامه نقطه ای برای وبلاگ [12]
کد نمایش پیج رنک در وبلاگ شما [16]
قالب وبلاگ Professional ( بلاگفا) [35]
زیبا ترین قالب عاشقانه بلاگفا [57]
کد ساعت فلش«جدید» [34]
کد لودینگ وبلاگ و وبسایت «جدید» [27]
نمایشگر تاریخ در وبلاگ یا سایت شما [11]
کد های زیبا سازی وبلاگ« جدید» [74]
آرشیو پیوند روزانه [14]
, (, ), 6 ر و, 7 ر و, از شر و, از شر و ع ترم, ترم, ترم بعد, ترم ،
tag : تنبلی تخمدان تخمدان قاعدگی عادت ماهیانه پریود دلایل تنبلی ،
آمیزش - جنسی - اسلام - ،
آیکن، آیکن وبلاگ، آیکن آدرس، ساخت آکن، ساخت آیکن وبلاگ، ساخت آیک ،
ارگاسم - زنان - جنسی - ،
از فرصت ها استفاده کنید! , همسر , شقیقه , بانک , مشتریان بانک , ،
استروژن - هورمون های جنسی زنان - وظایف استروژن - یائسگی - زیبائی ،
استمنا - جنسی - خودارضایی - ،
استمناء - جنسی - خودارضایی - ،
استمناء - جنسی - خودارضایی - سودا - ،
بارداری - حاملگی - جنسی - نزدیکی - ،
بازی موبایل - دانلود بازی موبایل - بازی شطرنج برای موبایل - دانل ،
برنج - خانه داری - ،
بیضه - جنسی - ،
پیاز - خانه داری - زنان - ،
تصاویر متحرک، زیبا ساز وب، شکلکهای یاهو، تصاویر متحرک یاهو، صورت ،
جالب - خانه داری - لبنیات - ،
جاوا، کد جاوا، کدجاوا، کدهای جاوا، کد های جاوا، جاوا اسکریپیت، ا ،
جنسی - stds - ،
جنسی - ارگاسم - ،
جنسی - ضغف جنسی - ،
جنسی - میل - ازدواج موقت - ،
چرا قلب میتواند بی وقفه بطپد؟ , قلب انسان , ماهیچه هاى بدن , ،
خانه داری - ،
خانه داری - تخم مرغ - پنیر - ،
خانه داری - دکوراسیون - منزل - سال نو - نوروز - خانه تکانی - ،
خانه داری - سماور - رسوب ،
خط میخی، ترجمه نام به خط میخی، ترجمه لغات به پارسی باستان، فارسی ،
خودارضایی - جنسی - جلق - استمنا - جوانان - ،
رابطه جنسی - جالینوس - انزال زودرس - ،
سایبر سکس - جنسی - اینترنت - دوست یابی - ،
سایت , مطالب کپی کردن , کپی کردن , نمیشه کپی کرد , نیمشه سلکت کر ،
سرعت یعنی این ... , لاف , شکارچی , تیرکمون پرتاب , گلوله , ،
ضرر بازرگان , ،
علل ریزش مو , علت ریزش مو , ریزش مو , مو , ریزش , چرا مو می ریزد ،
غذا - خانه داری - ،
غذا - سرخ کردن - خانه داری - ،
فرش - خانه داری - زنان - ،
کد پیغام به کاربر، کد پنجره پیغام به کاربر، ابزار پیغام به کاربر ،
کد غیر فعال کردن کلیک راست، متوقف کردن کلیک راست، جلوگیری از کپی ،
گوجه - ،
لباس - جنین - بارداری - زنان - ،
ماهی - فاسد - غذا - ،
مترجم، خط میخی، فارسی، پارسی، پارسی باستان، کد ابزار، زیبا ساز و ،
مد ،زناشویی ،زیبایی ،ازدواج ،
میوه - جالب - ،
میوه - خانه داری - ،
ناتوانی جنسی - زنان - جنسی - اورگاسم - سودا - ،
نان - خانه داری - ،
نخود - فرنگی - خانه داری - ،
نستعلیق آنلاین، سایت نستعلیق آنلاین، زیبا ساز وب و معرفی سایت، ن ،
ویاگرا - نغوظ - جنسی - ،
ویندوز ،
یائسگی - کمبود استروژن - تاثیر استروژن - هورمون های جنسی زنان - ،
کاندوم - جنسی مردان - ،
کرامپ های قاعدگی - جنسی - درد - قائدگی - ،
کلم - سبزی - زنان - خانه داری - ،
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 911
بازدید دیروز : 206
کل بازدید : 558769
کل یاداشته ها : 1051
بازدید دیروز : 206
کل بازدید : 558769
کل یاداشته ها : 1051
طوفان زده دشت جنون
ترانه زندگیم
جام جهان نما
کیمیا
چت روم .موزیک.فال.سرگرمی
زازران همراه اخر
ESPERANCE
هرچی عشقم بکشه
دل شکسته گان
چرند و پرند
نوشته عاشقانه شیطونک
ساخت انواع قالب اختصاصی هنرمندان فقط 5000 تومان !!!
بادرود شهرعشق
سرزمین جاوید
واژه های نارنجی
"پندی | وبلاگی برای سرگرمی"
"کلی جفنگ درباره همه چی!"
علمی تفریحی اموزشی
مثبت وبلاگ
کامپیوتریستها
ღ☆فال★طالع بینی★☆ư
فاطیما72
موبایل
.::منبع جک و اس ام اس::.
.::مرکزدانلود::.
>><تنهایی><<
"""ام بی دانلود """
سرنوشت(عشق)
غریبی از شهر آشنایی
.::فارسی1::.
dont forget me!
بزرگترین وبلاگ سرگرمی وعاشقانه
»مرجع سخنان زیبا و پندآموز«
!!!دیوانه بازی!!!
زیباترینها اینجاست(بچه هاى شیطون )
"اصطلاحات روز انگلیسی امریکایی"
باخنده خارج شوید
رئال مادرید-سرگرمی-کمی علمی-کد وبلاگ-دانلود...
لبخندایرانی - پسرانه قدیم
غریبی از شهر آشنایی
مرگ یا عشق؟
::::دانلود بازار::::
math is as sweet as honey
"به روز ترین خبرگزاری فوتبال اروپا"
جدید ترین موزیک ویدیو های HD
رز سیاه
شازده کوچولو
...وبلاگ تفریحی علیرضا...
ف ارسی1
"""عکس"""
دانشکده دوستان
asheghpishe
مرینوس1988
برای تازه شدن دیر نیست
الطاف خداوندی
..::لیلا بلوکات::..
هنر بازی
عشق30نما
عکس سریالهای فارسی1
کلوپ هواداران شیلا خداداد
آریا دانلود
وبلاگ رسمی آنا نعمتی
(اگه نیای تو پشیمون می شی)
به یادتم...
{پایگاه هواداران افسانه پاکرو}
آمارشماضربدر4
::..دانلودستان..::
·..:: شــیــرازگـلـکـســی::FUN CLUB ::..·
" طراحی رایگان بنر و لوگو"
عصر جوان
.::دانلودستان::.
ıllı.ılıllıبزرگترین پرتال رپ فارس
گلچین دانلود
هواداران الناز شاکردوست