

*داشتن باشگاه بدنسازی
*داشتن حداقل یک مقام نائب قهرمانی در مسابقات قویترین مردان ایران
*داشتن عکس یادگاری و امضا از فرامرز خود نگار و محراب فاطمی
*بازگرداندن کمک های مردمی مفقود شده در زلزله بم به مسئولان ذیربط!!!
*نکته:در صورتی که عضلات شکم شش طبقه باشند امتیاز ویژه محسوب خواهد شد!(5 امتیاز(
-2شهر تبریز از استان آذربایجان غربی.شرایط عبارتند از:
*تلفظ حرف ق
*ادای کلمات قلقلک و قوز بالای قوز بدون کوچکترین اشتباه!
*دانستن جواب مسئله 2×2 از لحاظ مختلف
*بلد بودن جوک های متعدد درباره بچه های تهران
*داشتن مدال لیاقت و شجاعت از اداره فرهنگ و هنر تبریز جهت بستن بمب به کمر و منفجر کردن کامیون حامل جوک های صادراتی تبریز به استان های همجوار.
3- شهر زاهدان از استان سیستان و بلوچستان.شرایط عبارتند از:
*توانایی قورت دادن سه کیلو تریاک
*توانایی عبور 20 کیلو محموله مواد مخدر از جلوی مأموران مرزبانی
*داشتن مزرعه خشخاش
*آشنایی دیرینه با عبدالقمر خان قاچاقچی پاکستانی
*داشتن کپی کارت ملی و رسید آزادی حداقل 10 گروگان
*دارای رفت و آمد خانوادگی با جمشید هاشم پور!


دانایی را پرسیدند چیست محبوب ترین عدد در اینترنت ؟ فرمود +18
چرا که وقتی خلایق آن را بینند، بیاختیار عنان از کف دهند و چشمها را گشاد گردانند و آب از دهانشان چکه نماید و دستهایشان همی لرزد و در صورتی که لازم باشد از مرزها گذر کنند و در آخر نیز یا دست از پا درازتر باشند
و یا احساس دست از پا درازتری نمایند و من همچنان در عجبم از راز این عدد


.gif)
فقط یک ایرانی هنگام دور زدن با ماشین، بجای استفاده از راهنما، دستش رو بیرون از ماشین میاره!
فقط یک ایرانی میتونه بوسیله بوق ماشین از و احوالپرسی گرفته تا فحش ... استفاده کنه!
.gif)
فقط در ایرانه که بعد از مراسم ازدواج به عروس و داماد به جای آرزوی خوشبختی انواع راه های کشتن گربه دم حجله را آموزش می دهند.
.gif)
فقط در ایرانه که اگه دختری بهت محل نمی گذاره میگن می گن عاشقته! و اگر پسری بهت محل نمی زاره اوا خواهره!
.gif)
فقط در سریال های ایرانیه که آدم خوباش فقیرند و پر از اعتقاد و آدم بداش پولدارند و دزدند و به هیچ وجه آدم ها نمی تونند هر دو خصلت را داشته باشند
فقط یک خواننده زن ایرانی، این نبوغ رو داره که با لباس شب بتونه تو کوه و کمر آواز بخونه
فقط یک پسر ایرانیه که بعد از ازدواجش تازه بیاد دوران شیرخوارگیش میوفته و به مادرش وابسته میشه
فقط یک فروشنده ایرانیه که اگه وارد فروشگاه بشی و مثلا یک پیراهن را ازش بخوای بیاره تا پرو کنی میگه "اگه میخری بیارمش"
فقط در ایرانه که بعد از یک تصادف ساده ممکنه قتل اتفاق بیوفته
فقط خانمهای ایرانی هستند که دچار عارضه پوستی هستند و رنگ پوست صورت با گردنشون 6 درجه فرق میکنه
فقط در ایرانه که داشتن زن با 7،8 تا دوست دختر امری اجتناب ناپذیره
.gif)
فقط در عروسی ایرانیه که تعداد بچه ها از تمام میهمان ها و خدمه بیشتره
فقط یک مرد ایرانیه که مامانش رو بیشتر از زنش دوست داره
.gif)
فقط در رستوران ایرانیه که تو بجای معاشرت با کسایی که باهاشون اومدی، بر و بر میز روبروت رو نگاه میکنی
فقط یک خانم ایرانیه که توی /س/و/پ/ر/ مارکت، سلمونی، مهمونی، صف مرغ و تخم مرغ، کفش پاشنه 25 سانتی میپوشه
فقط در ایرانه که توی مهمونی، آدمها بجای معاشرت کردن و شاد بودن فقط به دنبال ایراد گرفتن و سوژه کردن هستند!
فقط در ایرانه که تا یه مهمون خارجی میاد سریع دور و برش جمع می شن و می پرسن اجاره خونه اون ور آب چقدره؟
فقط یک پدر بیچاره ایرانیه که مجبوره خرج بچه هاشو تا زنده است بده بعد هم بگن بیچاره سنی نداشت سکته کرد!
فقط در ایرانه که ابروی دختراش 6 خط بالاتره
فقط در ایران بعد از طلاق، زنه فاسد بوده و مرده دیوانه!
فقط یه دختر ایرانی این استعداد رو داره که توی گرمای تابستون چکمه بپوشه و توی سرمای زمستون صندل
فقط یک ایرانیه که توی رستوران بعد از خوردن غذاش درخواست ظرف یکبار مصرف میده تا 2 لقمه باقیمونده غذاشو ببره خونه چون فکر میکنه پول داده
فقط یک ایرانیه که تو رستوران سالاد را شخم میزنه و قبل از اینکه غذا رو براش بیارن سیر میشه
فقط یک پدر و مادر ایرانی هستند که چه بچشون 4 سال داشته باشه چه 40 بازم این اجازه را دارن که حتی به آب خوردن بچشون نظارت کامل داشته باشن
.gif)
فقط ایرانی ها هستند که معتقدن که هنر، فقط و فقط نزد خودشونه
فقط ایرانی ها هستند که در فرودگاه ها یه 40/50 کیلو اضافه بار دارن
فقط یک خانم ایرانی میتونه که در یک استخر هتل 5 ستاره با گن و لباس زیر بیاد تو آب چون فکر میکنه هر گردی گردوست
فقط ایرانیها هستند که باز هم در رستوران همون هتل دوربین بدست از غذا و همه توریستهای دیگه در حال خوردن غذا بدون اجازه فیلم میگیره تا به همه بگه من کجا بودم
فقط در اداره های دولتی ایرانه که هیچ وقت حق با مشتری نیست و هر یک از کارکنان خود مدیر کل آن اداره هستند و در ضمن به نشانه خاکی بودن کفشهاشونو زیر میز پارک میکنند و با دمپایی در اداره میچرخه.
فقط در اداره های دولتی ایرانه که امکان داره پرونده های شما گم بشه.
فقط در ایرانه که پسر به پسر تیکه میندازه تا پیش دوست دخترش کلاس بزاره!
فقط یک ایرانی هست که پیش از یاد گرفتن کامپیوتر، می تونه فیلتر رو دور بزنه!


1. با خانومت داری از یه مغازه لباس فروشی دیدن می کنی و ایشون از یه لباس 250000 تومنی خوشش میاد:
الف- زود با هم میرین تو مغازه و تمام حقوق یه ماهتو دو دستی تقدیم صاحب مغازه می کنی و تا آخر اون ماه غذاهای طبیعی از قبیل باد و نور و هوا و ... می خورین!
ب- تا خانوم میاد اون لباسو نشونت بده خودتو به کوچه علی چپ میزنی انگار نه انگار که با تو بوده ! یه جوری مثل برق و باد از اونجا دورش میکنی و تا اون لباس از مد نیفتاده به اون منطقه بر نمیگردی!
2. با خانومت داری میری رستوران, موقعی که به رستوران می رسید:
الف- مثل زن ذلیلا میری جلو و دو دستی درو براش باز میکنی که احتمالاً اونایی که از اونجا رد میشن فکر میکنن جنابعالی پادو تشریف دارید!
ب- بهش دستور میدی هر چه زودتر درو باز کنه !
3. خونتون مهمون دارید:
الف- زود پا میشی و واسه خنده مهمونا هم که شده مثل دست و پا چلفتی ها واسشون چایی میریزی و میاری.
ب- با قیافه کاملاًجدی و مردانه(جنم دار) اشاره میکنی خانومت هر چه زودتر واسه شما و مهمونا چایی بیاره.
4. یه روز تعطیل باحال:
الف- با همسرت میری بیرون و اون روز مثل علاف ها تو خیابون ول میگردید! و شب گرسنه و تشنه میاین خونه و یه چیز حاضری میخورین تا صبح کله سحر برید سر کار!
ب- بدون توجه به همسرت شب قبل از روز تعطیل, با دوستات قرار میزاری تا فردا برید گردش و کلی حال کنید و بعد از ظهرشم برید استخر و اگه زنت هم زیاد حرف زد فوری می فرستیش خونه مامانش اینا!
5. خانومت رفته عروسی و تو با دوستات تو خونت جمع شدید که یه دفعه خانومت مثل جن بسم الله ضاهر میشه:
الف- یهویی خودتو گم میکنی و به دوستات میگی اصلا ًنخندن و زود میری پیش خانومت و التماس میکنی آبروتو جلو دوستات نبره!
ب- اصلاً انگار نه انگار خانومت اومده. با دوستاتون میگید و میخندید و خانومت حتی جرأت نمیکنه بیاد سلام کنه!
6. داری تو تراس سیگار میکشی که ییهو خانومت سر میرسه:
الف- خودتو گم میکنی و نمیدونی چیکار کنی. شایدم سیگارو قورت بدی! اونوقت باید پول 100 باکس سیگار رو بدی واسه دوا درمون!
ب- برمیگردی و با قیافه حق به جانب به خانومت دستور میدی یه لیوان چایی واست بیاره(چایی بعد از سیگار خیلی فاز میده!)
7. امروز قراره مادر زنت با شصتاد تا از فامیلاش مثل قوم تاتار حمله کنن خونتون واسه ناهار:
الف- اون روزو مرخصی میگیری و همش تو خونه میمونی و به همسرت کمک میکنی تا مادر زن و قومش بیان واسه قتل و غارت و چپاول...
ب- ساعت 2 اون روز که خانومت زنگ زد : کجا موندی؟ بهش میگی امروز سرت شلوغه و رییس گفته باید امشب تا ساعت 11 اضافه کار بمونی وگرنه اخراجی!!!
8. تو شرکت نشستی و داری با منشی خوشگلت گل میگی و گل میشنوی که یهو خانومت بدون در زدن وارد اتاقت میشه:
الف- جلو منشیه به تته پته میفتی و رنگت مثل چغندر سرخ میشه
ب- خانومتو از اتاق میفرستی بیرون و بهش گوشزد میکنی وقتی میخواد بیاد تو باید در بزنه (اصل اول تمدن!)
9. ساعت 2.30 نصفه شب صدای بچه 4 ماهتون از خواب بیدارت میکنه و پی میبری که آقا پسر گلت دسته گل به آب داده:
الف- زود پا میشی و در یک حرکت برق آسا بچه رو عوض میکنی طوری که خانم محترمت اصلاً نفهمه و خواب شیرینش قطع نشه و تا صبح بوی خوب آقا پسر تو مشامت بمونه!
ب- هماهنگ با بچه شروع میکنی به داد زدن و این کارو اینقدر ادامه میدی تا بالاخره خانومت بیدار بشه و همه کارا رو انجام بده، چون هر چی باشه اونه که بچه رو به دنیا آورده و خودشم مسئول خرابکاری هاشه!!!!!
توضیحات: برای هر پاسخ الف 0 امتیاز و برای هر پاسخ درست (ب) 2 امتیاز در نظر بگیر.
اگه امتیازت 15 به بالا بود:
آقا تبریک میگم! شما یه مرد نمونه هستی. در عین حال انسانی فهیم ، منطقی ، تابع نظم، با کمالات، شریف و خانواده دوست هستی! همسرت بهت افتخار میکنه!!
ایول بابا تو دیگه کی هستی! تو تمام مراحل زندگیت موفق هستی!
اگه امتیازت بین 15-5 بود:
شما مردی هستی که یه کم به همسرت رو میدی.در عین حال مرد چندان موفقی نیستی و تزلزل شخصیت داری! دلیلش هم گوش کردن به حرف همسرته ! باید به خودت بیای و شکوه و اقتدار یه مردو به خاطر بیاری !
اگه امتیازت کمتر از 5 بود:
خاک بر سرت! آخه به تو هم میگن مرد؟!؟! آبروی هر چی مرده بردی... مرده! جسد..خجالت نمیکشی نشستی اینجا واسه من تست هم میدی؟!؟!؟
دوباره واسه یاداوری فقط به درد مرهای ایرانی میخوره


خواروبار:
یک زن لیستی از جنسهای مورد نیازش را تهیه نموده و برای خریدن آنها به فروشگاه میرود. یک مرد آنقدر صبر میکند تا محتویات یخچال ته بکشد و سیب زمینی ها جوانه بزنند. آنگاه بسراغ خرید میرود. او هر چیزی را که خوب بنظر برسر می خرد.
آدرس یابی:
وقتی یک زن در حال رانندگی احساس میکند که راه را گم کرده، کنار یک فروشگاه توقف کرده و از کسی که وارد است آدرس صحیح را میپرسد. مردان این را به نشانه ضعف میدانند. آنها هرگز برای پرسیدن آدرس نمی ایستند و به مدت دو ساعت به دور خودشان میچرخند و چیزهایی شبیه این میگویند: "فکر کنم یه راه بهتر پیدا کردم،" و "میدونم که باید همین نزدیکی باشه، اون مغازه طلا فروشی رو میشناسم."
پذیرش اشتباه:
زنان بعضی اوقات قبول میکنند که اشتباه کردند. آخرین مردی که اشتباهش را پذیرفته 25 قرن پیش از دنیا رفته است.
فرزند:
یک زن همه چیز را در مورد فرزندش می داند: قرارهای دکتر، مسابقات فوتبال، دوستان نزدیک و صمیمی، قرارهای رمانتیک، غذاهای مورد علاقه، اسرار، آرزوها و رویاها. یک مرد بطور سربسته و مبهم فقط میداند برخی افراد کم سن و سال هم در خانه زندگی میکنند.
شستن لباسها:
زنان هر چند روز یک بار لباسهایشان را میشویند. مردها تک تک لباس های موجود در کمد، حتی روپوش و اونیفرم جراحی هشت سال پیش خود را می پوشند و هنگامیکه لباس تمیزی باقی نماند، یک لباس کثیف بر تن نموده و کوه ایجاد شده از لباسهای چرک خود را با آژانس به خشک شویی منتقل میکنند.
اسباب بازی:
دختران کوچک عاشق عروسک بازی هستند و وقتی به سن 11 یا 12 سالگی میرسند علاقه شان را از دست میدهند. مردان هیچگاه از فکر اسباب بازی رها نمیشوند. با بالا رفتن سن آنها اسباب بازی هایشان نیز گران قیمت تر و پیچیده تر میشوند. نمونه های از اسباب بازیهای مردان: تلویزیون های مینیاتوری و کوچک، تلفنهای اتومبیل، مخلوط کن و آب میوه گیری، اکولایزرهای گرافیکی، آدم آهنی های کنترلی، گیمهای ویدئویی، هر چیزی که روشن و خاموش شده، سر و صدا کند و حداقل برای کار کردن به شش باتری نیاز داشته باشد.
گل و گیاه:
یک زن از شوهرش میخواهد وقتی مسافرت است به گل ها آب دهد. مرد به گلها آب میدهد. زن پنج روز بعد به خانه ای پر از گلها و گیاهان پژمرده برمیگردد. کسی نمیداند چرا این اتفاق افتاده است.
اگر سارا، نازنین، عسل و رویا با هم بیرون بروند، همدیگر را سارا، نازنین، عسل و رویا صدا خواهند زند. اگر بابک، سامان، آرش و مهرداد با هم بیرون بروند، همدیگر را گودزیلا، بادام زمینی، تانکر و لاک پشت صدا خواهند زد


یک پسر خوب هنوز امضاء گواهی نامه اش خشک نشده به رانندگی خانمها گیر نمی دهد
یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه می شود"مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد"
یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمی رود
یه پسر خوب عکس الکساندر گراهام بل رو قاب نمی کنه بزنه تو اتاقش
یه پسر خوب پشت چراغ قرمز با دیدن یه خانم چشماش مثه چراغهای فولکس نمی زنه بیرون
یه پسر خوب روزی چند بار به سازندگان یاهو مسنجر لعنت می فرسته
یه پسر خوب سر کلاس تا شعاع 3 متریِ هیچ خانمی نمی شینه
یه پسر خوب وقت برگشتن به خونه ماشینش بوی ادکلن زنونه نمی ده
یه پسر خوب هیچ وقت پای تلفن از این کلمات استفاده نمیکنه:"ساعت چند"؟ "کی میای؟" "کجا؟" "دیر نکنی ها"
یک پسر خوب زمانی که کسی می خواهد از عرض خیابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقاء نداده و قصد جان عابر را نمی کند
ک پسر خوب زمانی که یک دختر خانم راننده می بیند ذوق زده نشده و در صدد عقده ای بازی بر نمی آید
یک پسر خوب که ژیان سوار می شود روی بنز همسایه با سوئیچ ماشین نقاشی نمی کشد
یک پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمایندگی از راهداری و شهرداری خیابانهای شهر را متر نمی کند
یک پسر خوب دکمه های پیراهنش را از یک متر زیر ناف تا زیر چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلی محکم می کند
یک پسر خوب به محض دیدن دختر همسایه رنگش لبویی شده و چشمش را به آسفالت می دزود
یک پسر خوب روزی 10بارهوس بردن نذری به دم در خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمی کند
یک پسر خوب 5ساعت در حمام آهنگ جواد یساری نخوانده وبرای همسایگان آلودگی صوتی ایجاد نمی کند
یک پسر خوب با دوستانی که مشکوک به چت و لا ابالی گری هستند معاشرت نمی کند
یک پسر خوب همواره به اسم خود افتخار می کند و به هر کس که می رسد نمی گوید که بجای اصغر به او رامتین و آرش و ... بگویند
یک پسر خوب در اثر دیدن افراد غرب زده جو گیر نشده و لحاف کرسیه قرمز خال خال یشمی را به پیراهن تبدیل نکرده و سر زانو خود را جر نمی دهد
یک پسر خوب تقاضای وسایل نا مربوطی از قبیل موبایل را از خانواده ندارد
یک پسر خوب در صورتی که با نامزد خود بیرون رفت و کسی به خانم متلک گفت فورا با پلیس 110 تماس حاصل می کند
یک پسر خوب همانند خاله زنکها تلفن را قورت نداده و سالی به 12 ماه دهانش بوی تلفن نمی دهد
یک پسر خوب هر صدایی از قبیل قار و قور شکم اهل خانه را با صدای تلفن اشتباه نگرفته و یک متر به بالا نمی پرد
یک پسر خوب برای بیرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوی آئینه نایستاده و بزک نمی کند
یک پسر خوب تنها جوکهایی را بیان می کند که مورد تائید 1)وزارت ارشاد اسلامی 2)وزارت بهداشت 3)وزارت مبارزه با تبعیضات استانی و ... باشد.
یک پسر خوب در جشنهای فامیلی جو گیر نشده و نمی رقصد تا آبروی کل خاندان را بر باد دهد
یک پسر خوب هر زمان که عشقش کشید با زیر شلواری کردی چین پیلیسه دار و یا شرت مامان دوز و رکابی همانند قورباغه به وسط کوچه نمی پرد
یک پسر خوب تا به حال مشاهده نشده . . .


ریاضیدان ها
ریاضیدانها به آفریقا می روند ، هر موجودی که فیل نیست کنار می گذارند و سپس یکی از آنها را که باقی مانده است می گیرند .
البته ریاضیدانهای با تجربه ، ابتدا سعی می کنند تا ثابت کنند حداقل یک فیل در آفریقا وجود دارد . آنگاه به آنجا می روند .
استادان ریاضی ، با تجربه ، ابتدا ثابت می کنند حداقل یک فیل در آفریقا وجود دارد و سپس پیدا کردن و شکار آن را به عنوان تمرین برای دانشجو باقی می گذارند
مهندسان نرم افزار کامپیوتر( قراره خودم هم در آینده اینکاره بشم)
این دسته شکار فیل را بر
اساس اجرای الگوریتم زیر انجام می دهند :
گام 1) برو به آفریقا
گام 2) از دماغه رود نیل ( جنوبی ترین نقطه آفریقا ) شروع کن
گام 3) به سمت شمال حرکت کن و هر منطقه را از غرب به شرق بپیما .
گام 4) در هر گذر ،
الف – هر حیوانی را که می بینی شکار کن .
ب – آن را با فیل مقایسه کن .
ج – اگر با هم برابر بودند کار تمام است و گرنه برو به گام 3 .
برنامه نویسان با تجربه ، ابتدا یک فیل را در قاهره (شمال آفریقا) قرار می دهند تا مطمئن شوند که الگوریتم فوق خاتمه می یابد .
اقتصاددان ها
اقتصاددان ها فیلی را شکار نمی کنند ، زیرا اعتقاد دارند که با ایجاد بازار آزاد و دادن پول به اندازه کافی به فیلها ، خودشان ، خودشان را شکار می کنند .
سیاستمداران لیبرال
از آنجا که این دسته معتقدند که همه موجودات راست می گویند لذا اولین حیوانی را که می بینند شکار کرده و می گویند که این فیل است ! و نظر هر کسی قابل احترام است لذا اینها درست می گویند .
سیاستمداران دموکرات
ابتدا شکار کردن فیل را به رای گذاشته اگر حائز اکثریت آرا بشود آنگاه به نیرو های مردمی دستور شکار آن را می دهند !
سیاستمداران دیکتاتور
هر چه دیکتاتور بگوید همان است ! پس اولین موجودی که به شما بدهند فیل است !
سیاستمداران آمریکایی
ابتدا با استفاده از رسانه های گروهی نشان می دهند که فیل ها یا تروریست هستند یا در حال تهیه بمب هسته ایی ! سپس با متحدانشان به آفریقا لشکر کشی می کنند . پس از اشغال کامل قاره سیاه ، اعلام می کنند که هیچ فیلی اینجا نبوده است ! و اینها اشتباهات اطلاعاتی سازمانها سیا و همکارانش بوده است .
برخی دیگر از سیاستمداران
به هیچ وجه فیل را شکار نمی کنند . اما آنها فیل هایی را که شما گرفته اید بین مردمی که به آنها رای داده اند تقسیم می کنند .
روانشناسان
اینها ابتدا شما را هیپنوتیزم کرده و به شما می قبولانند که آنها فیل شکار کرده اند . پس از بیداری نیز به شما می گویند که اگر الان فیل نمی بینید یا شیزوفرنی شده اید یا دچار توهم در ضمیر ناخود آگاه خود !
معاونین بخش مهندسی ، تحقیق و توسعه
اینان خیلی سعی می کنند که فیلی را شکار کنند ، اما کارمندانشان به آنها اطمینان می دهند که تمام فیلهای موجود قبلا شکار شده اند .
مامورین کنترل کیفیت
اینها به فیلها کاری ندارند ، بلکه دنبال اشتباهات سایر شکارچیان می گردن


ژاپن: بشدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد!
مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند!
هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه و اکشنی پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!
عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند!
چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!
اسرائیل: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی اقتصاد دان به دنیا می آید!
گینه بی صاحاب!!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!
کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند!
پاکستان: او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!
اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!
انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری!! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!
ایران: عاشق تخم مرغ است! سرکلاس عمومی چرت می زند و سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! سیاسی نیست ولی سیاسی ها را دوست دارد. معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند! عاشق عبارت آ« خسته نباشیدآ» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس! هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید! او سه سوته عاشق می شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده؛ که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند! او چت می کند! خیابان متر می کند ودر یک کلام عشق و حال می کند! نسل دانشجوی ایرانی درسخوان در خطر انقراض است!


حوالی سال 1230 ه.ش::
مرد: دخترهء خیر ندیده! من تا نکشمت راحت نمیشم! اصلا” اگه نکشمت خودم کشته میشم!
زن: آقا ، حالا یه غلطی کرد! شما بگذر. نامحرم که تو خونه مون نبوده. حالا این بنده خدا یه بار بلند خندیده!
مرد: بلند خندیده؟! این اگه الان جلوشو نگیرم لابد پس فردا میخواد بره بقالی ماست بخره! همش تقصیر توئه که درست تربیتش نکردی. نخیر نمیشه. باید بکشمش!
(بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دختر گناهکارشو میبخشه!)
زن: آقا خدا سایهء شما رو هیچوقت از سر ما کم نکنه.
نیم قرن بعد ، سال 1280:
مرد: واسه من میخوای بری مدرسه درس بخونی؟! میکشمت تا برات درس عبرت بشه!
یه بار که مردی دیگه جرات نمیکنی از این حرفا بزنی! تو غلط کردی! تقصیر من بود که گذاشتم این ضعیفه بهت قرآن خوندن یاد بده! حالا چی؟
زن: آقا ، آروم باشین. یه وقت قلبتون خدای نکرده میگیرهها! شکر خورد. دیگه از این شکرها نمیخوره. قول میده!
مرد (با نعره حمله میکنه طرف دخترش): من باید بکشمت! تا نکشمت آروم نمیشم! خودت بیای خودتو تسلیم کنی بدون درد میکشمت!
زن: وای آقا تو رو خدا از خونش بگذرین. منو به جای اون بکشین!
(بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دختر گناهکارشو میبخشه!)
زن: خدا شما رو تا ابد واسهء ما نگه داره
یک قرن بعد از اولین رویداد ، سال 1330:
مرد (بعد از گرفتن کمی زهر چشم و شکستن چند تا کاسه کوزه!): چی؟! دانشسرا؟! (همون دانشگاه خودمون). دخترهء چشم سفید حالا میخوای بری دانشسرا؟! میخوای سر منو زیر ننگ کنی؟ مردم از فردا نمیگن آقا رضا غیرتت کو؟! فاسد شدی برا من؟ شیکمتو سورفه (سفره) میکنم!
زن: آقا ، تو رو خدا خودتونو کنترل کنین. خدای نکرده یه وخ (وقت) سکته میکنین!
مرد: چی میگی ززززززن؟! من اگه اینو امشب نکشم دیگه فردا نمیتونم جلوی این فسادو بگیرم! یه دانشسرایی نشونت بدم که خودت کیف کنی!
(بالاخره با صحبتهای زن ، مرد خونه از خر شیطون پیاده میشه و دختر گناهکارشو می بخشه!)
زن: آقا الهی صد سال سایه تون بالای سر ما باشه
حوالی سال 1360:
فریاد مرد خونه تا هفت خونه اونطرف تر میرسه که: بله؟! میخواد بره سر کار؟! یعنی من دیگه انقدر بی غیرت و بدبخت شدم که دخترم بره سر کار و پول بیاره تو خونه؟! پس من اینجا هویجم؟! مگه اینکه برای این بی آبرویی از روی نعش من رد بشی!
زن: حالا تو عصبانی نشو. این بچه س نمیفهمه. دوستاش یادش دادن این حرفا رو! چند روز دیگه یادش میره. ببخشش. خدا تو رو برای ما حفظ کنه
همین چند سال پیش ، سال 1380:
مرد: کجا؟! میخوای با تکپوش (از این مانتو خیلی آستین کوتاها که نیم متر هم پارچه نبردن و مثل جلیقه نجات پستی بلندی پیدا میکنن!) و شلوارک (از این شلوار خیلی برموداها!) بری بیرون؟! میکشمت! من ، تو رو ، میکشم!
زن: ای آقا ، خودتو ناراحت نکن بابا. الان دیگه همه همینطورین! (شما بخونید اکثرا”)
مرد: من اینطوری نیستم! این امروز که اینجوری باشه لابد فردا میخواد نوبل صلح هم از دست اجنبی بگیره! دختر ، لااقل یه کم اون شلوارو پائینتر بکش که زانوتو بپوشونه! نه ، نه ، نمیخواد! بدتر شد! همون بالا ببندیش بهتره!
زن: مرد خدا عمرت بده که درکش کردی!
چند سال بعد ، سال 1390:
مرد: آخه خانم این چه وضعیه؟ روزی که اومدی خواستگاری گفتم نمیخوام زنم این ریختی لباس بپوشه ، گفتی دورهء این امل بازیها تموم شده ، گفتم چشم! تمام خونه و املاکم رو هم که برای مهریه به نامت کردم. حق طلاق رو هم که ازم گرفتی. حالا میگی بشینم توی خونه بچه داری کنم؟!
زن: عزیزم مگه چه اشکالی داره؟ مگه تو ماهی چقدر حقوق میگیری؟ تمام حقوقت هم که برای کرایه تاکسی و خرج ناهارت و مهدکودک بچه و بنزین و جریمهء ماشین میره! حالا اگه بشینی توی خونه و از بچه نگهداری کنی هم خرجمون کم میشه هم بچه عقده ای نمیشه! آفرین عزیزم. من دارم با دوستام میرم باشگاه بولینگ! خدا سایه ت رو فعلا” رو سر ما نگه داره!
چند سال بعد ، سال 1400:
دختر: چی؟! چی گفتی؟! دارم بهت میگم ، ماشین بی ماشین! همین که گفتم. من با الکس قرار دارم ماشینم میخوام. میخوای بری بیرون پیاده برو!
زن: دخترم ، حالا بابات یه غلطی کرد! تو اعصاب خودتو خراب نکن. لاک ناخنت میپره! آروم باش عزیزم. رنگ موهات یه وقت کدر میشه! اوه مامی ، باباتم قول میده دیگه از این حرفا نزنه!
(بالاخره با صحبتهای زن ، دختر خونه از خر شیطون پیاده میشه و بابای گناهکارشو میبخشه!)
زن: عزیزم خدا نگهت داره که باباتو بخشیدی!
دو قرن بعد از اولین رویداد ، سال 1430:
زن: عزیزم تو که انقدر فسیل نبودی! مثلا” بین دوستات به روشن فکری و عدالت معروفی. آخه چه اشکالی داره؟ اینهمه سال ما زنها بچه دار شدیم و به دنیا آوردیمشون ، حالا با این علم جدید و تکنولوژی پیشرفته چند وقتی هم شما مردها از این کارا بکنین! اصلا” مگه نمی گفتی جد بزرگت همیشه می گفته: چه مردی بود کز زنی کم بود؟
مرد: پس لااقل بذار بیمارستان و جنس و اسم بچه رو خودم انتخاب کنم!
زن: دیگه پررو نشو هر چی هیچی بهت نمیگم!
نه ماه بعد وقتی مرد بچه بغل از بیمارستان به خونه میاد زن با عشوه میگه: مرد من ، یعنی سایهء تو تا به دنیا آوردن چند تا بچهء دیگه بالای سر ماست؟
آینده ای نه چندان دور ، سال 1450:
چند تا مرد دور همدیگه نشستن و در حالی که سبزی پاک میکنن آهسته و در گوشی مشغول بحث هستن: آره… میگن هدف این جنبش بازگردوندن حق و حقوق ضایع شدهء مردهاست!
- حق با جمشیده… ببینین این زنها چقدر از ما سوء استفاده میکنن! تا وقتی خونهء بابامون هستیم که باید آشپزی و بچه داری و خیاطی یاد بگیریم و توسری بخوریم!
- خدا کنه این حرکت به یه جایی برسه. میگن وکیل اون مرده که زیر کتکهای زنش جون داده به رای دادگاه که زنه رو تبرئه کرده اعتراض کرده! دمش گرم.
- آره… خب داشتم می گفتم… اسم این جنبش سیبیلیسمه و اعلامیه هاش هر شب ……..
در این هنگام به علت ورود خانم یکی از مردها ، بحث به زیاد بودن خاک و علف هرزه قاطی سبزی ها کشیده میشه!
زن: زود باشین تمومش کنین دیگه! چقدر فس میزنین! اوی ، درست تمیز کن! من نمیدونم این سایهء لعنتی شما تا کی میخواد روی زندگی ما بمونه؟!
حوالی سال 1530 ه.ش:
رادیوی سراسری ، موج تله پاتی (صدای یه خانم): با اعلام ساعت نه شب شما خانمهای عزیز را در جریان آخرین اخبار دنیا قرار میدهم. به گزارش خبرگزاری بانوپرس ، دقایقی قبل سایهء آخرین نمونهء بازمانده از جنس مرد از روی کرهء زمین محو شد! پس از پایان عمر این موجود از گونهء مردها ، از این پس نام و تصویر این مخلوقات را فقط در وب پیج های تاریخی و باستان شناسی می توانید رویت نمایید. ساعت نه و پانزده دقیقه با خبرهای جدیدی در خدمت شما بانوان محترم خواهم بود. دینگ دینگ!


1. روابط دانشجو با استاد
2. روابط دانشجو با دانشجو
3. روابط استاد با دانشجو
4. روابط کارمندان با دانشجو و بالعکس
1. روابط دانشجو با استاد
الف: دانشجو دختر است و استاد مرد:
1. دانشجو خودشیرینی می کند به هدف نمره.
2. دانشجو خودشیرینی می کند به هدف استاد.
معمولا در دوحالت فوق، دانشجو به هدف خود میرسد.
ب. دانشجو پسر است و استاد مرد:
1. دانشجو و استاد چشم دیدن یکدیگر راهم ندارند.
2. دانشجو و استاد خیلی رفیق می شوند یه طوری که شوخیهای آنها را نمی توان به قلم آورد.
3. نقش سنگ را برای هم بازی می کنند.
معمولا در هیچ کدام از حالات فوق هیچ کدام از طرفین هدفی را دنبال نمی کنند.
2. روابط دانشجو با دانشجو
الف: پسر با پسر: استغفرالاه!
ب: دختر با دختر: خدا اون روزو نیاره!
ج: پسر با دختر: آهان رسیدیم سر اصل مطلب!:
1. روابط در حد نگاه; نهایت رابطه: آمار گیری
2. روابط در حد سلام و علیک; نهایت رابطه: احوال پرسی
3. روابط در حد جزوه دادن و جزوه گرفتن; نهایت رابطه: کپی جزوه ها
4. روابط در حدسالی یکبار تور یکروزه تفریحی ; نهایت رابطه: سالی دوبار تور یکروزه تفریحی!
5. روابط در حد پارتیهای دوره ای; نهایت رابطه: روم نمی شه بگم!
6. روابط در حد درس خواندنهای دست جمعی; نهایت رابطه: اضافه شدن به تعداد مرغ عشقهای عالم!
7. روابط در حد مرغ عشق; نهایت رابطه: ...(چی بگم والا!)
3. روابط استاد با دانشجو:
الف: استاد مرد است و دانشجو دختر:
1. استاد از دماغ فیل افتاده است و هیچکس را تحویل نمی گیرد.
2. استاد هم مجرد است هم شکارچی!
3. استاد دنبال بهانه ای می گردد تا نمره بذل و بخشش کند.
ب: استاد مرد است و دانشجو پسر:
اتفاقات تکراری است.
ج: استاد زن است و دانشجو دختر یا پسر:
استاد بنده خدا کار خودش را می کند و دانشجو ها برای خودشان آتیش می سوزانند.
4. روابط کارمندان با دانشجو و بالعکس
معمولا هنگام امتحانات و گرفتن تقلبها رسمیت پیدا می کند. گاهی اوقات هم بعضیها موش میدوانند.
بازدید دیروز : 132
کل بازدید : 562871
کل یاداشته ها : 1051