![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
چند ویژگی دستمال کاغذی استاندارد و نکاتی که هنگام خرید دستمال کاغذی باید در نظر گرفت :
دستمال کاغذی مرغوب و مناسب به دستمال کاغذی گفته میشود که بعد از خیس شدن ، پودر و ریز ریز نشود و بعد از چند دقیقه به حالت اولیه خود برگردد.
دستمال کاغذیهایی که بوی نامطبوعی دارند و روی آنها لکه مشاهده میشود از انواع مرغوب به شمار نمیروند.
دستمال کاغذی باید از خمیر الیاف سلولزی و به رنگ سفید یا الوان باشد.
ویژگی مهم دیگر کرپ شدن آن است . منظور از کرپ شدن ، چین خوردگیهای سطح دستمال کاغذی است که هنگام تولید آن به منظور افزایش سطح تماس و در نتیجه بالابردن میزان سرعت جذب آب ایجاد میشود. به طوری که هنگام تماس با آب و مایعات بعد از حداکثر نیم ساعت حالت اولیه را به دست میآورد.
دستمال کاغذی استاندارد سالم ، فاقد پرز ، الیاف خرد شده ، سوراخ و اجسام خارجی است و هنگامی که یک برگ آن را مقابل نور قرار میدهید باید پراکندگی الیاف به طور یکنواخت دیده شود.
رنگ به کار رفته در ساخت دستمالهای کاغذی باید از رنگهای مجاز و ثابت و با رنگ بسته بندی متناسب باشد .
گاهی دیده میشود که در صورت کشیدن یک برگ دستمال کاغذی همه برگها بیرون میریزند ، اما هنگام خرید باید به این نکته دقت کنید که دستمال کاغذی استاندارد در بسته باید به طور تاخورده به نحوی بسته بندی شود که به راحتی و تک تک بتوان آنها را از بسته خارج کرد.
نام کارخانه تولید کننده دستمال کاغذی و آدرس باید روی جعبه درج شده باشد .
تاریخ تولید و تاریخ انقضا و شماره سری و پروانه ساخت روی جعبه حک شده باشد .
مشخصات محتوای داخل جعبه شامل تعداد ابعاد برگها ، جنس دستمال کاغذی و علامت استاندارد باید روی جعبه کاملاً واضح دیده شود و تمام این موارد ذکر شده روی جعبه باید با محتویات داخل آن مطابقت داشته باشد .
برگهای دستمال کاغذی باید از استحکام کافی برخوردار شوند و طی مراحل حمل و نقل ، شکل ظاهری خود را از دست ندهد .
برگهای و تعداد ورقها نباید کمتر از تعداد مشخص شده روی بسته باشد . باید در یک بسته و با ابعاد یکسان بسته بندی شوند و تعداد ورقها نباید کمتر از تعداد مشخص شده روی بسته باشد.
دستمال کاغذیهای فله ای چه به صورت کیلویی و چه در تعداد زیاد با قیمت پایین ، از استانداردهای لازم برخوردار نیستند و به همین دلیل خانوادهها باید برای خریدن این محصولات بهداشتی هزینه و بودجه مناسبی را اختصاص دهند تا به همان نسبت سلامت خود را تضمین کنند.
اگر از کیفیت محصولات خارجی مطمئن نیستید از تولیدات داخلی با نشان استاندارد استفاده کنید.
نوع دستمال کاغذی را بر اساس نیاز خود انتخاب کنید .
دستمالهای مرطوب پاک کننده آرایش صرفاً به منظور پاک کردن آرایش تولید شده اند و استفاده دیگری ندارند.
دستمالهای مرطوب کودکان نیز استانداردهای خاص خود را دارند و نباید از دستمال کاغذیهای دیگری برای پاک کردن کودکان استفاده کرد.
دستمال آشپزخانه و توالت نسبت به دستمال کاغذی معمولی جنس محکم و استحکام بیشتری دارند و در موارد دیگر نباید مورد استفاده قرار گیرند.
در صورت بروز سرماخوردگی و آنفولانزا ، هنگام آب ریزش بینی ، و … نباید از دستمال زبر استفاده نمود زیرا استفاده مکرر از دستمال زبر باعث ایجاد خراش و قرمزی و سوزش در قسمتهای پوست دهان و بینی میشود.
![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
به گزارش مهر، این حقیقت دارد که مردان بهتر از زنان می توانند نقشه های جاده ای را بخوانند و در هر شرایطی برای رسیدن به مقصد به نقشه رجوع کنند اما مهارت بالا در خواندن نقشه در حقیقت ریشه در یک ناتوانی تکاملی دارد.
در واقع زنان به این دلیل نمی توانند به خوبی مردان نقشه های راه را بخوانند چون نیازی به آن ندارند و مغزشان به گونه ای طراحی شده است که می توانند بهتر از مغز مردان مسیرهای حرکت را ثبت کند و بنابراین زنان هرگز راه خود را گم نمی کنند.
این تکامل به دوره پلیستوسن، حدود دو و نیم میلیون سال قبل باز می گردد، زمانی که مردان شروع به آموختن تکنیکهای شکار کردند و زنان وظیفه جمع آوری غذا را به عهده گرفتند.
محققان دانشگاه مکزیکوسیتی و کوئین مری با بررسی جمعیت ساکن در یک دهکده مکزیکی و بررسی میزان انرژی که این مردم برای جمع آوری قارچ مصرف می کنند به این نتایج دست یافتند.
این جمعیت به سیستمهای ردیاب “جی. پی. اس” و مانیتورهایی برای کنترل ضربان قلب مجهز شده بودند. به این ترتیب دانشمندان می توانستند به طور ثابت ساکنان دهکده را تحت کنترل قرار دهند.
نتایج این بررسیها یک تفاوت رفتاری عمیق را در دو جنس نشان داد به طوری که مردان برای حرکت در کوهستان و پیدا کردن قارچ 70 درصد انرژی بیشتری نسبت به زنان مصرف کردند درحالی که تفاوت زیادی در تعداد قارچهای جمع آوری شده توسط زنان و مردان تحت آزمایش مشاهده نشد.
همچنین درحالی که مردان برای پیش بردن حرکت خود بارها دور خود می چرخیدند زنان می دانستند که دقیقا کجا می خواهند بروند.
براساس گزارش تایم، به این ترتیب این فرضیه مطرح شد که درحالی که مردان برای یافتن مسیر حرکت خود به نقشه نیاز دارند زنان از یک نقشه ذهنی برخوردارند.
![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
اهمیت و مهارت نه گفتن را بدانیم
به احتمال زیاد برای شما شرایطی پیش آمده که «نه» گفتن سخت بوده است.
به گزارش چهل گیس : به احتمال زیاد برای شما شرایطی پیش آمده که «نه» گفتن سخت بوده است.می توانید آخرین باری که در این موقعیت قرار گرفتید را به یاد آورید؟آیا شما مجبور به پذیرش شرایطی شدید که اصلا دوست نداشتید و مدتها از آن احساس رنجش داشتید یا اینکه….. فرض کنید در یک برنامه ریزی دقیق با دوستانتان، تصمیم گرفته اید تعطیلات آخر هفته را به تفریح بروید اما والدینتان می گویند ترجیح می دهند این هفته را با هم و در کنار هم باشید. شاید هم یک لباس نو خریده اید و دوستی می خواهد آن را قرض بگیرد و یا اینکه کسی از شما می خواهد با او به مسافرت روید در حالیکه از او خوشتان نمی آید.یکی از دوستانتان از شما می خواهد او را در شرکت در یک مهمانی همراهی کنید در صورتیکه علاقه ای به این کار ندارید.
اگر دائماً مجبور باشیم تسلیم این درخواستها شویم و با آنها موافقت کنیم و به همین خاطر شدیداً احساس ناراحتی داشته باشیم، روزی می رسد که از خود بپرسیم «چرا نمی توانم نه بگویم دلیل به هم زدن برنامه های شخصیم، با درخواست های ناتمام دیگران چیست؟ و چرا در جایی که علاقه به «نه» گفتن دارم با گفتن یک «بله» شرایط سختی به وجود می آورم؟» شاید شما مثالهای نگران کننده تری بزنید مثل اینکه در موقعیتی قرار گرفتم که علی رغم میل باطنی خود مجبور شدم سیگار بکشم و ……. راستی چرا؟؟؟؟؟؟
? پاسخ به این چراها؟
احتمالاً از قطع شدن یا ضعیف شدن ارتباطات دوستانه خود با سایرین وحشت دارید و به همین خاطر از راه پذیرفتن بدون چون و چرای یک درخواست خود را از این وحشت رها می کنید و یا اینکه آنقدر به شخص یا اشخاصی علاقه دارید که از نه گفتن به آنها احساس گناه می کنید در نتیجه ساده ترین راه را این می بینید که به احساسات خود لطمه بزنید و دست از خواسته ها و برنامه های شخصیتان بکشید. شاید هم خود را در مقابل سایرین بیشتر از حد متعارف و معمول مسؤول می بینید و حاضرید برای آنها هر کاری بکنید حتی به سلامتی خود ضرر بزنید!!!
و به همین خاطر رد این درخواست را بی معرفتی،خودخواهی و خودمحوری فرض می کنید پس باز هم خود و برنامه های خود را قربانی این درخواست می کنید و در واقع ارزشهای خود را فدای خواسته های نامعقول دیگران می کنید.
گاهی اوقات هم، انجام دادن کارهای دیگران را از زاویه ای متفاوت می بینید و فکر می کنید درخواست آنها از شما به معنای مهم و با ارزش بودنتان است و اگر آن را نپذیرید در واقع نباید هرگز منتظر تکرار چنین شرایطی باشید.
تمام موارد ذکر شده نمونه هایی از تفکرات و باورهای نادرست و مزاحمتهای فکری است که پیش از نه گفتن به یک درخواست از ذهن ما می گذرد.
از چه راههایی می توان «نه گفتن» راه ساده تر کرد؟
گام اول: در قدم اول سدها یا موانعی که از نظر اخلاقی و ذهنی بر سر راهتان می بینید را شناسایی کنید. برای مثال اگر دوستی از شما درخواست نابجایی کند و اگر به او نه بگویید چه عواقبی خواهد داشت؟
-آیا می ترسید او هرگز پس از این ماجرا با شما صحبت نکند.
- آیا از این نگرانید که مبادا در مورد شما جور دیگری فکر کند.
یا اگر به کارفرمایتان «نه بگویید» از کار برکنار می شوید؟
یا رد درخواست یکی از همکارانتان واقعا از لحاظ شغلی برای شما زیان آور خواهد بود؟
گام دوم، پس از بررسی خطرات احتمالی از بعد منفی آن، با واقع بینی شرایط احتمالی را در ذهن خود ترسیم کنید.عجله نکنید با دقت این گام را بردارید اگر نیاز می بینید که احتمالات مختلف را یادداشت کنید این کار را انجام دهید شاید برای ابتدای کار مناسب باشد.
- اگر نه بگویم دوستم کمی ناراحت می شود اما پایه های دوستی ما استوارتر از این است که با این مورد خراب شود. از طرفی شاید دوستم به خاطر شنیدن «نه» صریح و رک من نسبت به دوستی ما اعتماد بیشتری پیدا کند.
- رئیس اداره حتماً در برابر «نه» گفتن من کمی ناراحت می شود. اما اگر «بله» بگویم و با توجه به فشار روحی ناشی از به هم خوردن برنامه هایم عصبانی و بی حوصله کار کنم عواقب بدتری پیش خواهد آمد.
- اگر با حمید در این مدت بر خلاف ارزشهای خود و خانواده ام عمل کنم در آینده عواقب خوبی هم از لحاظ فردی و هم اجتماعی در انتظارم نیست.
گام سوم، قطعاً مطالعه شرایط احتمالی از دیدگاهی منطقیتر و خوش بینانه تر این امکان را بوجود می آورد که عدم پذیرش خود را اعلام کنیم.قطعا شما دیگر دنبال توجیه ها و دلایل بی اساس نمی روید.مهارت نه گفتن به شما این آمادگی را می دهد قبل از اینکه جواب مثبت دهید ،فکر کرده و سریع گامهای مورد نیاز را بردارید و پاسخ منطقی به درخواستهای دیگران بدهید.برخی از این پاسخهای شما و نه گفتن های شما ممکن آینده شما را تحت تاثیر قرار دهد و برعکس ناتوانی در نه گفتن در شرایط نامناسب، شما را درگیر موضوعات و موقعیتهایی می کند که بازگشت به شرایط عادی بسیار مشکل است.
در این مرحله مستقیم و با وضوح کامل «نه» را بگویید. اجازه دهید حرکات و رفتار ناشی از مخالفت شما با انجام مسأله مورد نظر با کلامتان هماهنگ باشد، پس بهانه تراشی بی مورد نکنید و به دنبال توجیه ماجرا نباشید.
البته از آن جایی که عادت کرده اید سالها «بله» بگویید و هنر «نه گفتن» به موقع را نداشته اید برای موارد اولیه این تمرین به مشکلاتی برخورد می کنید. که بهتر است برای تمرین این مهارت نخست از موارد ساده تر شروع کنید و به مواردی «نه» بگویید که احتمال خطر و صدمات ناشی از آن کمتر است. به این ترتیب می توانید بعد از مدتی تصمیمات مهمتر و معقولانه ای بگیرید.
قطعاً شروع نه گفتن به افراد خاص ساده تر است مثلاً دوستان نزدیک، خانواده یا غریبه ها… با هر کدام راحتتر هستید با آنها شروع کنید (البته فراموش نشود نه گفتنی که دلیل منطقی و حساب شده ای داشته باشد، نه مواردی که از روی تنبیلی، بی حوصلگی و یا عدم پذیرش مسؤولیت است)
راههای متفاوت یک نه گفتن منطقی و معنی دار:
?) استفاده از روش مستقیم و ساده:
وقتی شخصی از شما می خواهد کاری را انجام دهید که امکان آن وجود ندارد، خیلی مختصر و به دور از هرگونه دلیل تراشی، مخالفت خود را اعلام کنید.حاشیه پردازی نکنید.
برای مثال دوستی از شما می خواهد تحقیق او را انجام دهید
اگر امکان این کار وجود ندارد خیلی ساده بگویید: نه، متاسفم ،من این کار را انجام نمی دهم.
?) روش بازتابی:
رضایت و علاقه مندی خود را نسبت به این پیشنهاد نشان دهید و به دنبال آن مشخص کنید در حال حاضر شرایط پذیرش این درخواست را ندارید.
اگه شرایطم اجازه می داد دوست داشتم تحقیقتان را بنویسم اما الان نمی توانم و امکانش نیست.
?) گفتن نه همراه با دلیل:
دلیل کوتاه و واقعی رد تقاضا را بدون پرداختن به حاشیه و ذکر جزئیات، مطرح کنید.
نمی توانم تحقیق شما را انجام دهم چون برای انجام کارهای خودم وقت کم دارم.
?) در این روش با مطرح کردن پیشنهادی دیگر در واقع حسن نیت خود را به درخواست کننده نشان می دهید.
این هقته نمی توانم با شما تفریح بیم،برای هفته بعد اگه فرصت شد چطوره؟
?) نه گفتن همراه با پرس و جو برای یافتن کاری دیگر.
راه دیگر این است که به درخواست کننده نشان دهیم برای انجام امری دیگر آمادگی داریم و رد کردن این مورد خاص به منزله رد تمام موارد ارتباطی نیست.
نمی توانم تحقیق تو را انجام دهم اما اگه کتاب یا منابعی خواستی می تونم در اختیارت بزارم.
?) و این هم یک نوع از نه گفتن است درست مانند «نواری که سوزنش گیر کرده است.» موقعیت ساده و خاص خود را تکرار کنید. بدون هیچ شرح و توضیح. فقط تکرار
- نه من نمی توانم جزوه ام را به تو امانت دهم (نزدیک امتحان است و شما فرصت کمی دارید)
- اما خواهش می کنم زیاد طول نمی کشد.
- نه نمی توانم جزوه ام را به تو دهم
ـ قبول، چند فصل اول یا آخرش را بده .
- نه من نمی توانم جزوه ام را به تو دهم الان دارم می خونم.
- یک نه بگویید و از عواقب احتمالی بله خلاص شوید.
خصوصاً در شرایطی که خدای ناکرده به بیراهه می رویم. اگر نه اول را با جرأت بگوییم اسیر «بله» همراه با تعارف نمی شویم.
در ضمن اینکه فراموش نکنید. اگر همیشه «بله» بگویید و از نه گفتن پرهیز کنید. کم کم بله گفتن شما بی معنی می شود. (شاید به همین خاطر عروس خانمها هیچ وقت بار اول بله نمی گویند و ترجیح می دهند سر خود را به گل چیدن گرم کنند!)
وقتی قلباً دوست دارید نه بگویید، بله گفتن به شما استرس می دهد و علایم جسمانی این عدم پذیرش قلبی را به شکل سردرد، کشیدگی عضلات شانه و به هم ریختگی برنامه خواب خواهید دید و مدتها باید وقت خود را تلف کنید تا عواقب آن را جبران کنید.
- در نه گفتن دچار گیجی و سردرگمی نشوید، برخی افراد نه گفتن به خواسته یک نفر را نه گفتن به آن شخص و ارتباط با وی می دانند. نه گفتن به این معنا نیست که شما آن شخص را دوست ندارید فقط مفهوم آن «رد خواهش اخیر او می باشد.»
- باز هم تأکید می شود که صادق، آرام و مؤدب نه بگویید. این کار به شما کمک خواهد کرد کنترل کارها را به دست گیرید. دیگران از شنیدن «نه» صادقانه شما خوشحالتر خواهند شد تا اینکه کاری را دودل، بی میل و با تأخیر انجام خواهد شد
? تقویت مهارت نه گفتن
مشخص کردن اهداف و برنامه ها گام اول در این راه است. اهداف مشخصی داشته باشید و مسیرهای خود را برای رسیدن به این اهداف معین کنید.
اعتماد به نفس خود را تقویت کنید.
نه گفتن را با تمرین در مسائل جزئی تر تکرار کنید.
به افرادی که قاطعیت دارند و مهارتهای خوبی در این زمینه دقت کنید و ویژگیهای آنها را مورد توجه قرار دهید.
اطلاعات و آگاهیهای خود را افزایش دهید.
خود را تقویت کنید و مطمئن باشید که نه گفتن ، روابط اجتماعی شما را مختل نخواهد ساخت. در مواردی هم که نه گفتن به مسائل جدی و خطرناکی مربوط می شود، از دست رفتن رابطه به نفع شما خواهد بود.با برقراری روابط سالمتر اجتماعی جایگزینی برای رابطه از دست رفته خواهید داشت.
![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
داشتن عادات غذایی صحیح و توجه به زمان خوابیدن و استراحت برای حفظ سلامت بدن مهم است تا بتواند مواد مغذی را جذب و مواد زائد را دفع کند.
برای سالم زیستن، باید خواب راحت و آرامی داشته باشیم. به موارد زیر دقت کنید تا اهمیت خوابیدن برای شما روشن گردد:
ساعت 9 تا 11 شب: زمانی است برای از بین بردن مواد سمی و غیر ضروری که این عملیات توسط آنتی اکسیدان ها انجام می شود. در این ساعت بهتر است بدن در حال آرامش باشد. در غیر این صورت اثر منفی بر روی سلامتی خود گذاشته اید.
ساعت 11 تا 1 شب: عملیات از بین بردن مواد سمی در کبد ادامه دارد و شما باید در خواب عمیق باشید.
ساعت 1 تا 3 نیمه شب: عملیات سم زدایی در کیسه صفرا ، در طی یک خواب عمیق به طور مناسب انجام می شود.
ساعت 3 تا 5 صبح: عملیات از بین بردن مواد سمی در ریه اتفاق می افتد. بعضی مواقع دیده شده که افراد در این زمان، سرفه شدید یا عطسه می کنند.
ساعت 5 تا 7 صبح: این عملیات در روده بزرگ صورت می گیرد، لذا می توانید آن را دفع کنید.
ساعت 7 تا 9 صبح: جذب مواد مغذی صورت می گیرد، پس بهتر است صبحانه بخورید. افرادی که بیمار می باشند، بهتر است صبحانه را در ساعت 6 و 30 دقیقه میل کنند.
کسانی که می خواهند تناسب اندام داشته باشند، بهترین ساعت صرف صبحانه برای آنها، ساعت 7 و 30 دقیقه می باشد و کسانی که اصلا صبحانه نمی خورند، بهتر است عادت خود را تغییر دهند و در ساعت 9 تا 10 صبح صبحانه بخورند.
از نصفه های شب تا ساعت 4 صبح، مغز استخوان عملیات خون سازی را انجام می دهد.
در ایام تعطیل، بسیاری افراد تا دیر وقت بیدار می مانند و بعد از اتمام تعطیلات، با خستگی به سر کار می روند، چون اعمال بدنشان دچار سردرگمی شده است و نمی داند چه باید انجام دهد.
پس همیشه، زود بخوابید و خواب آرامی داشته باشید.
![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
20سال بیشتر ندارد و در یک خانه فساد در دام ماموران گرفتار شده است. فیلم گذشتهاش را به عقب برمیگرداند و تلخیهای زندگیاش را چنین به تصویر میکشد:
اسم من موناست و 19 ساله هستم. پدرم بنا بود. از روزی که به دنیا آمدم صدای دعواهای پدر و مادرم در گوشم نجوا میکردند. مادرم عاشق پسر دیگری بود اما خانوادهاش او را به زور به عقد پدرم درآورده بودند. در دریای تلخی، کینه و درگیری بزرگ شدم مادرم اصلا اهمیتی به من و خواهر کوچکم نمیداد. دیگر از این وضعیت خسته شده بودم. حسرت دست محبت مادرم را میکشیدم. اما افسوس… افسوس که مادرم تمام فکرش معشوقهاش علی بود. زندگی ما بخاطر وجود او سیاه شده بود. نمیتوانستم خیانتهای مادرم به پدرم را تحمل کنم. از آخرش میترسیدم اگر یک روز پدرم میفهمید چه میشد. پدرم بخاطر کارش از صبح تا شب کار میکرد مادرم هم در غیاب پدرم، علی را به خانه میآورد. گاهگاهی هم با او به تفریح و گردش میرفت. دلم به حال پدرم میسوخت. بخاطر مادرم و بچههایش از صبح تا شب کار میکرد. اما چه بیفایده، شبها هم با مادرم دعوا میکرد. چون بیتوجهیهایش را نسبت به زندگی و بچههایش میدید.
بالاخره اتفاقی که میترسیدم افتاد. یک روز که مثل همیشه علی در خانه ما بود پدرم ناگهان سرزده وارد خانه شد. هیچ وقت آن روز را فراموش نمیکنم. غوغایی به پا شد. علی با پدرم درگیر شد او را کتک زد و از خانه فرار کرد. مادرم هم با او رفت. پدرم فردای آن روز تقاضای طلاق داد. بیچاره حتی شکایتی هم از مادرم نکرد. در همین گیرودار بودیم که پدرم از غصه دق کرد و مرد. شاید هم فکر آن صحنه که مرد بیگانهیی در خانهاش بود، آزارش میداد. بعد از مرگ پدرم، من و خواهرم مجبور شدیم پیش مادرم برویم. مادرم هم نگذاشت چهلم پدرم بگذرد، با علی معشوقهاش ازدواج کرد. علی اخلاقش بسیار بد بود. چون مواد مصرف میکرد، مادرم را کتک میزد. من و خواهرم را عذاب میداد. یک بار هم علی مشغول کشیدن تریاک بود که من با او درگیر شدم با سیخ پاهایم را سوزاند. به گریه افتادم. مادرم هم به جای اینکه برای دخترش دلسوزی کند با صدای بلند از من خواست که به اتاق دیگری بروم آن شب تا صبح گریه کردم و میگفتم چرا باید سرنوشت من این گونه میشد. چرا در این خانواده متولد شدم. چرا پدرم مرد و…
آن شب تمام وسایلم را جمع کردم، تصمیم گرفتم از خانه فرار کنم. صبح زود، وقتی مادرم و علی خواب بودند، از آن خانه بیرون آمدم. احساس آرامش میکردم گویا کبوتر قلبم آزاد شده بود و در آسمان پرواز میکرد. نمیدانستم کجا باید بروم ولی خیالم راحت بود که از آن شکنجهگاه خلاص شدهام.
به خانه عمهام رفتم. اما عمهام آنقدر مادرم و علی را نفرین کرد که از آنجا ماندن هم خسته شدم. از آن خانه راحت شده بودم، اما عمهام باز حرف آنها را میزد. یک شب بیشتر نتوانستم تحمل کنم. فردای آن روز از خانه عمهام بیرون آمدم. نمیدانستم کجا باید بروم. نه پولی داشتم، نه جایی برای زندگی.
لباس پسرانه میپوشیدم و در دستشویی پارکها میخوابیدم. یک شب در دستشویی پارک با یک دختر فراری که سرنوشتش مثل من بود، آشنا شدم. او میگفت با پسری دوست شده که به او قول ازدواج داده است. گاهگاهی هم به خانهاش میرود. از من خواست که به خانه دوست پسرش بروم. فردای آن روز به آنجا رفتیم. خانه بزرگی در مرکز شهر بود. در آنجا دختر و پسران زیادی رفت و آمد داشتند. آن وقت فهمیدم که آنجا یک مرکز فساد است. رییس خانه فساد پیرمرد سرحالی بود که با نوهاش همان پسری که به دوستم قول ازدواج داده بود آنجا را اداره میکرد. از من خواستند که خودفروشی کنم و در آنجا بمانم. من هم مجبور شدم قبول کنم. چون جایی برای ماندن نداشتم.
هر شب مرا به مردان سن بالا اجاره میدادند و پولش را پیرمرد (رییس خانه فساد)میگرفت. آن دختر هم که در دستشویی پارک با او آشنا شدم وسیلهیی بود تا دختران فراری را به دام بیندازد. به هرحال گرفتار آنجا شده بودم. از خودم بدم میآمد. از زندگیام، آنقدر آلوده بودم که دلم میخواست بمیرم. همیشه با خود میگفتم اگر من یک پدر و مادر دلسوزی داشتم در این زندان سیاه نبودم. کاش حداقل پدرم زنده میماند، محبتم میکرد. آه که چقدر به دستان نوازشگر پدرم نیاز داشتم. اما نمیدانستم چه کار باید بکنم. نه راه پس داشتم نه راه پیش.
آنقدر در دریای آلوده غرق شده بودم که دیگر به هیچ چیز و هیچ کس فکر نمیکردم، بیخیال شده بودم. باید تسلیم سرنوشت میشدم. چند ماهی گذشت و یک روز ماموران به آن خانه ریختند و مرا هم دستگیر کردند. شاید دیگران از این جمله من خندهشان بگیرد، اما دلم برای مادرم هم تنگ شده ، شاید شکنجهگاه آن خانه بهتر از آلودگی و گناه بود. اما او چقدر بیمحبت بود. انگار از محبت مادری بهرهیی نبرده بود. او حتی بعد از فرار من به پلیس هم مراجعه نکرده بود که از آنها بخواهد بچهاش را برایش پیدا کنند. بعضی اوقات به خودم میگویم او مرا فدای معشوقهاش علی کرد. دلم برای خواهر کوچکم هم تنگ شده، دوست دارم بدانم که الان چه میکند. آیا علی باز هم او را شکنجه میدهد. ولی دلم میخواهد تحمل کند تا سرنوشتی مثل من نداشته باشد.
دختر جوان به فکر فرو میرود، بعد از چند دقیقه ادامه میدهد: بزرگترین آرزویم خوشبختی خواهرم است. دوست دارم زودتر از زندان آزاد شوم. پیش خواهرم برگردم. هر دو کار کنیم و خرج زندگی تامین شود. چه رویاهایی داشتم. دوست داشتم درس بخوانم، برای خودم کسی بشوم. اما نفرین بر این روزگار که مرا پشت میلههای زندان انداخت
![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
هفته نامه خانواده سبز مدعی شد که لیلا اوتادی که در سال ?? با بازی در ? فیلم سینمایی عنوان پرکارترین بازیگر زن را به خود اختصاص داد. این مجله نوشت: هنوز چند روز از آغاز سال جدید نگذشته است که اوتادی به طور همزمان مشغول بازی در دو فیلم سینمایی به نام های «پیتزا مخلوط» و «سورپرایز» است.
طبق خبرهای موثقی که به دست ما رسیده است اوتادی برای بازی در «پیتزا مخلوط» که حسین قاسمی جامی کارگردانی آن را برعهده دارد مبلغ ?? میلیون بابت ?? روز بازی دریافت کرده است که این امر موجب شد اوتادی لقب گرانقیمتترین بازیگر زن سینمای ایران را به خود اختصاص دهد.
قرار بود در این فیلم الناز شاکردوست هم برای یکی از نقشهای مکمل جلوی دوربین قرار بگیرد اما به خاطر عدم توافق مالی بین وی و تهیه کننده این همکاری شکل نگرفت.
اوتادی امسال با فیلمهای «عروسک»، «پسر آدم دختر حوا»، «باغ قرمز»، «آدم کش»، «پیتزا مخلوط» و «سورپرایز» روزهای خوبی را برای گیشههای سینما رقم خواهد زد. به نظر میرسد در شرایطی که هدیه تهرانی این روزها حضور کم رنگی در سینما از خود به نمایش میگذارد و آخرین فیلم او یعنی «شبانه» هم نتوانست در اکران موفق ظاهر شود، میتوان گفت سینمای ایران به ظهور سوپراستار جدید زن نیاز مبرم دارد و اوتادی نشان داده است که ویژگیهای لازم برای سوپراستار شدن را دارد.
بد نیست در انتها به رقم دستمزد برخی دیگر از بازیگران زن سینمای ایران نیز اشارهای داشته باشیم:
نیکی کریمی: ?? میلیون تومان برای بازی در فیلم «شکلات داغ»
مهناز افشار: ?? میلیون تومان برای بازی در فیلم «پوپک و مش ماشالله»
مهتاب کرامتی: ?? میلیون تومان برای بازی در فیلم «آدمکش»
نیوشا ضیغمی: ?? میلیون تومان برا بازی در فیلم «به سوی آفتاب»
![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
می دانیم که بعضی از موادغذایی برای سلامتی ما خیلی خوب است، اما اگر ندانیم با آنها چطور غذا درست کنیم، چه؟ یا حتی بدتر از این، اگر از مزه آنها خوشمان نیاید چه؟ کلاه و پیشبند آشپزیتان را ببندید و چاقو چنگال هایتان را هم آماده کنید. وقتی یکبار این روش های آشپزی را برای خوشمزه کردن موادغذایی مفید امتحان کنید دیگر راه برگشت ندارید.
سبزیجات با برگ های سبز تیره
کلم بروکسل، کلم پیچ، اسفناچ و سایر سبزیجاتی که برگ های سبز تیره دارند حاوی مواد گیاشیمی مهمی هستند که طبق گفته های دکتر الیزابت جانسون، متخصص آزمایشگاه تغذیه معدی-روده ای در تافتز (Tufts) می تواند از کوری ناشی از بالا رفتن سن جلوگیری کند. این نوع سبزیجات همچنین سرشار از ویتامین A و C، فیبر، فولات و منیزیم هم می باشند.
نکات آشپزی زیر را برای پخت این نوع سبزیجات امتحان کنید:
- برای شیرین کردن مزه از کلم بروکسل های کوچک و روشن تر استفاده کنید. کمی هم ساقه کرفس به غذا اضافه کنید تا بوی کلم گرفته شود.
- برای بهتر کردن مزه کلم بروکسل یا کلم پیچ می توانید کمی چاشنی لیمو-فلفل یا پنیر پارمسان رنده شده به آن اضافه کنید.
- ساقه های سفت کلم پیچ را جدا کنید و فقط برگ های نرم آنرا بخورید. خیلی راحت می توانید کلم پیچ را همراه با سایر سبزیجات در سالاد استفاده کنید یا کمی کلم پیچ خردشده به سوپ مورد علاقه تان اضافه کنید.
- سبزیجات نرمی مثل برگ چغندر یا اسفناچ وقتی پژمرده تر باشند، خوشمزه تر می شوند. آنها را با آب سرد خوب بشویید، بعد همه را در یک قابلمه بزرگ ریخته و 3 تا 5 دقیقه با حرارت متوسط بجوشانید. بعد آب آن را کامل گرفته و خرد کنید. سپس به همراه سیر خردشده، پنیر پارمسان، زنجبیل تازه یا پیاز خرد شده سرخ کنید.
- سبزیجات تلخ تر مثل کلم پیچ یا سبزیجات خردل مزه قوی تری دارند. پس به جای دور ریختن این نوع سبزیجات، آنها را 8 تا 12 دقیقه بپزید تا مزه دلپذیرتری پیدا کنند. برای آنها می توانید از چاشنی ابلیمو، سیر، فلفل قرمز، یا سس گوجه فرنگی و سرکه استفاده کنید.
- سبزیجات تازه را جایگزین سبزیجات خردشده فریزری کنید و آنها را به سوپ و سالاد اضافه کنید.
سویا
به نظر می رسد که این روزها همه جای دنیا تبلیغات در جهت فواید غذایی سویا شایع است. انجمن قلب در امریکا، اخیراً به مصرف 25 گرم پروتئین سویا در روز توصیه کرده است و عقیده دارد برای کاهش خطر احتمال ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی، این ماده غذایی را باید بخشی از رژیم غذایی خود درآورید. نکات زیر را برای استفاده از این ماده غذایی مفید در غذاهای هر روزتان به کار گیرید.
- در همبرگر، کوفته، سس اسپاگتی و ماکارونی یا لازانیا، نیمی از گوشت مصرفیتان را با پروتئین سویا جایگزین کنید. ابتدا پروتئین سویا را با مایعی تشکیل شده از سوس گوجه فرنگی و شیر مخلوط کنید که مزه بهتری پیدا کند و بعد آنرا با مابقی گوشتتان مخلوط کنید. مطمئن باشید هیچکس تفاوت آن را نخواهد فهمید.
- به جای شیرهای معمولی، یکبار هم شیر سویا را امتحان کنید. میوه یا آبمیوه مورد علاقه خود را به همراه کمی عسل یا شیره افرا برای شیرین تر کردن آن به شیرسویا اضافه کنید و خواهید دید که در کمتر از یک دقیقه نوشیدنی فوق العاده خوشمزه و سالم خواهید داشت.
- برای تنقلات از آجیل سویا مه شبیه به بادام زمینی است استفاده کنید. می توانید این آجیل را به میکس آجیل خود، سیریال صبحانه تان یا حتی چوب شور یا شکلات خود اضافه کنید.
حبوبات
حبوبات که شامل عدس، نخود، لوبیا قرمز و لوبیا چشم بلبلی می شود، منبع بسیار عالی از فیبر هستند و می تواند به کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی-عروقی کمک کند. اگر خوراک لوبیا چندان راضیتان نمی کند، از ایده های زیر استفاده کنید:
- برای بالا بردن سرعت و تسهیل استفاده می توانید از کنسرو این حبوبات استفاده کنید. فقط کایف است آن را زیر آب سرد بگیرید و قبل از اضافه کردن به غذا آن را آبگیری کنید.
- آش و سوپ هایی انتخاب کنید که حاوی حبوبات باشد. سوپ عدس، آش رشته یا سوپ لوبیا و ماکارونی انتخاب های بسیار خوبی هستند.
- لوبیا پخته را با کمی سس تورتیلا، مرغ، سبزیجات، سالسا و پنیر مخلوط کنید و غذایی فوق العاده خوشمزه خواهید داشت. برای خوشمزه تر کردن لوبیا چشم بلبلی هم می توانید موقع استفاده کمی سس سالسا تند به آن اضافه کنید.
به غذاهایی که معمولاً می خورید، حبوبات اضافه کنید. عدس پلو، اضافه کردن نخود به سالاد و لوبیا قرمز به سس ماکارونی انتخاب های بسیار خوبی است.
![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
گوشت تشکیل یافته از فیبرهای ماهیچه + بافت های پیوندی + چربی + استخوان. بافت های پیوندی گوشت شامل کلاژن (سفید رنگ) + الاستین (زرد رنگ ) میباشند. وظیفه بافت های پیوندی اتصال فیبرهای عضلانی به یکدیگر و یا استخوانها میباشد. نکته:کلاژن در آب داغ حل میگردد. ماهیچه تشکیل یافته از:75 درصد آب +20 درصد پروتئین +5 درصد چربی و کربوهیدراتها. بافت چربی (اسید چرب اشباع) شامل: چربیهای حجیم (پیه) + چربیهای ظریف که بصورت رگه های مرئی اطراف فیبرهای ماهیچه ای تجمع یافته اند (مرمری بودن=marbling) نکته:چربیها حین پخت ذوب شده و به گوشت طعم و رطوبت می دهند. رنگ گوشت: هرچه میزان رنگدانه میوگلوبین(myoglobin) در گوشت بیشتر باشد رنگ گوشت قرمزتر است. میوگلوبین وظیفه ذخیره و انتقال اکسیژن در عضلات را به عهده دارد. فیبرهای عضلانی به دو نوع تند و کند تقسیم بندی میگردند. فیبرهای کند که در آنها انقباض کند و مداوم است، حاوی میوگلوبین زیاد بوده و رنگشان قرمز است. فیبرهای تند که در آنها انقباض سریع و قدرتمند است، حاوی میوگلوبین کمتر بوده و رنگشان سفید است. گوشت گاو نسبت به گوشت خوک، بره و گوسفند دارای میوگلوبین بیشتری بوده و از اینرو رنگش قرمزتر و تیره تر است. در بدن انسان و حیوانات هر دو نوع عضله کند و تند یافت میگردد، اما نسبت آنها متفاوت میباشد. برای مثال گوشت پاها و ران مرغ اندکی قرمز است (به خاطر استفاده مدام) اما رنگ گوشت بالها و سینه ها از آنجایی که بدون استفاده میباشند (مرغ قادر به پرواز نیست، سفید است. اما گاو از آنجایی که بطور پیوسته به حالت ایستاده و یا حرکت است، عضلاتش اغلب اوقات در حال فعالیت میباشند، از اینرو رنگ عضلات گاو قرمز و تیره است. ماهی ها در آب شناور بوده و نیازی به انرژی مداوم عضلانی ندارند. اما عضلات دم و باله ها اندکی قرمز رنگ میباشد. رنگ قرمز برخی ماهی ها از قبیل ماهی قزل آلا به علت وجود رنگدانه آستاگزانتین(astaxanthine) است که در بدن سخت پوستانی است که از آنها تغذیه میکند. همچنین سطح اکسیداسیون آهن موجود در میوگلوبین و نوع ترکیب شیمیایی متصل به آن (اکسیژن، آب و یا نیتریک اکساید) پس از ذبح میتواند رنگ گوشت را تغییر دهند. رنگ گوشت تازه قرمز مایل به ارغوانی است. چنانچه گوشت در معرض هوا قرار گیرد،میوگلوبین اکسیده شده و به اکسی میوگلوبین(oxymyoglobin) تبدیل میشود. رنگ اکسی میوگلوبین قرمز روشن میباشد. اکسیداسیون بیشتر میوگلوبین را تبدیل به مت میوگلوبین(metmyglobin) میکند، که رنگ گوشت را به قهوه ای تغییر میدهد. حرارت گوشت باعث دناتوره شدن مت میوگلوبین شده و گوشت به رنگ قهوه ای مایل به خاکستری در می آید.
![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
یافتههای اخیر نشان میدهند؛ علاوه بر مزههای شیرین، ترش، شور، تلخ و غنی از پروتئین، زبان قادر به شناسایی مزه دیگری نیز است که این مزه، مزه چربی میباشد.
مطالعه اخیر در راستای مطالعات گذشته است که در آن مطالعات با استفاده از مدلهای حیوانی سعی در کشف مزه چربی شده بود.
سرپرست تیم تحقیق کننده معتقد است: هر چه افراد به مزه چربی حساستر باشند، کمتر به مصرف غذاهای چرب روی میآورند و کمتر از دیگران به اضافه وزن دچار میشوند. برای انجام مطالعه اخیر محققان با استفاده از روش غربالگری، حساسیت قدرت چشایی انسانها را نسبت به طیف گستردهای از اسیدهای چرب مورد مقایسه قرار دادند.
محققان دریافتند: آستانه قدرت چشایی افراد نسبت به مزه چربی با یکدیگر متفاوت است و برخی نسبت به این مزه حساستر هستند.
محققان معتقدند: با بالا رفتن حجم چربی در رژیم روزمره انسان، حساسیت قدرت چشایی نسبت به مزه چربی کاهش پیدا کرده به همین دلیل برخی از افراد مستعد پرخوری غذاهای چرب شدهاند.
محققان هنوز قادر به توضیح علت حساستر بودن برخی افراد نسبت به مزه چربی نمیباشند ولی امیدوار هستند؛ کشف این علت از چاق شدن انسانها جلوگیری کرده یا رژیمهای غذایی جدیدی را با سطح چربی پایینتر بیابند. همچنین این یافته به پیشگیری و درمان بیماری فربگی کمک شایانی خواهد کرد.
![باز کردن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/don.gif)
![بستن پنجره](http://www.ParsiBlog.com/view/TempImgs/temp124/del.gif)
دانلود رایگان انواع کتاب – کلیله و دمنه اثری از ابولمعالی نصرالله منشی
Kelile&Domene.pdf (اندازه: 1,15 MB / دانلودها: 352)
بازدید دیروز : 42
کل بازدید : 560942
کل یاداشته ها : 1051