dfffffffff

dfffffffff

مرداد 1389 - کدجاوا و دانلود
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز


نام: گلشیفته فراهانی

تاریخ تولد: 1362 

دختر بهزاد فراهانی و فهیمه رحیم نیا

خواهر شقایق فراهانی

...............................................

- تنها خوش شانسی بزرگ او بازی در فیلم درخت گلابی - یکی از بهترین فیلم های مهرجویی - است. 

- برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر از بخش بین الملل شانزدهمین جشنواره فیلم فجر. 

- بهترین بازیگر جشنواره بیست و دوم فیلم فجر برای بازیهای خیره کننده اش در دو فیلم « بوتیک » و « اشک سرما » به انتخاب نویسندگان و منتقدان

- برنده تندیس زرین هشتمین جشن خانه سینما برای بازی در فیلم « اشک سرما »


 

روابط خانوادگی با دیگر هنرمندان



  >> شقایق فراهانی (خواهر) 

>> فهیمه رحیم نیا (مادر) 

>> بهزاد فراهانی (پدر) 

 

فیلم شناسی: 

- درخت گلابی (داریوش مهرجویی - 1376)

- هفت پرده (فرزاد مؤتمن - 1379)

- زمانه (حمیدرضا صلاحمند - 1379) 

- جایی دیگر (مهدی کرم پور - 1381) 

- بوتیک (حمید نعمت الله - 1381) 

- دو فرشته (محمد حقیقت - 1381) 

- اشک سرما (عزیز الله حمید نژاد - 1381) 

- بابا عزیز (محمد ناصر خمیر - 1382)

- ماهی ها هم عاشق می شوند (علی رفیعی - 1383) 

- به نام پدر (ابراهیم حاتمی کیا، 1384)

- گیس بریده (جمشید حیدری، 1384)

- میم مثل مادر (رسول ملاقلی پور، 1385)

- سنتوری (داریوش مهرجویی، 1385)

  


بیوگرافی کامل محسن یگانه 

این روزها در فضای موسیقی پاپ کمتر کسی است که درباره محسن یگانه حرف نزند. یگانه با اینکه سرگرم آماده کردن اولین کاست مجاز خودش است، از بسیاری خواننده‌ها که به اندازه انگشتان یک دست آلبوم در بازار دارند، محبوب‌تر شده و خیلی‌ها منتظر شنیدن کارهای جدیدش هستند.
از آنجا که محسن طی یک سال اخیر بی‌سروصدا جلو آمده، شایعات زیادی درباره‌اش به گوش می‌رسد و در عوض بسیاری از حقایق زندگی‌اش مخفی مانده است. با هم هفت پرده از زوایای مختلف زندگی، کار، هنر، شخصیت و آینده محسن یگانه را مرور می‌‌کنیم، مطمئن هستیم این هفت نکته را هرگز نه خوانده و نه شنیده‌اید. این شما و این نکات جالب از محسن یگانه.


? متولد اردیبهشت سال ??
اگر بخواهیم سن و سال محسن یگانه را از روی غذای ترانه‌هائی که می‌سراید و پختگی آهنگ‌ها و ملودی‌هائی که می‌سازد حدس بزنیم، بدون دیدن چهره این خواننده محبوب تصور می‌کنیم یگانه باید لااقل در مرز ?? سالگی باشد اما این خواننده خوش‌صدا هنوز 24 ساله هم نشده و همین که در سن و سال پائین آثار پرمغزی را می‌سازد، نشان می‌دهد خواننده مستعدی است و به ‌درستی توانسته استعدادهای خود را در مسیر پیشرفت قرار دهد.?محسن یگانه?متولد ??/?/???? است. او که در شهرستان گنبد متولد شده، می‌گوید مثل اغلب متولدین اردیبهشت آدمی احساساتی است. به شما توصیه می‌کنیم تاریخ تولد یگانه را به خاطر بسپارید چرا که به زودی ?? اردیبهشت یکی از روزهای ماندگار خواهد شد؛ روز تولد یک ستاره پاپ
? فرزند یک شهید بسیجی
محسن یگانه زیاد دوست ندارد درباره پدر شهیدش صحبت کند چرا که می‌ترسد عده‌ای به اشتباه فکر کنند او دنبال بهره‌بردرای از موفقیت ?پدر هیمشه زنده در یاد? خودش است. یگانه که زیاد اهل مصاحبه نیست، حتی در صحبت‌های خصوصی با دوستانش هم فرزند شهید بودن خود را مخفی می‌کند اما به هر حال محسن فرزند یک شهید بسیجی است. شهیدی که زمان دفاع مقدس، جذب نیروهای بسیج شد و داوطلبانه به جبهه‌های حق علیه باطل رفت تا کنار هم‌سنگرانش حافظ این مملکت مقدس باشد. یگانه می‌گوید: ?می‌خواهم طوری در موسیقی فعالیت کنم که روح پدر بزرگوارم از من راضی باشد?. جالب است بدانید وقتی به یگانه پیشنهاد شد به لس‌آنجلس برود، جواب داد: ?مملکتی که پدرم در راهش شهید شد را ترک نمی‌کنم?.
? اهل موسیقی در محیط دانشگاهی و پزشکی
محسن یگانه در حالی به موسیقی روی آورده و آهنگساز و ترانه‌سرا و خواننده پاپ شده که در خانواده‌اش هیچ‌گونه گرایشی به موسیقی وجود ندارد. او که در دوران کودکی و نوجوانی گرایش شدیدی به نمایش و کارهای هنری داشته، بعدها جذب موسیقی می‌شود بدون آنکه مشوقی در خانواده داشته باشد. البته حالا دیگر او موفق شده رضایت خانواده‌اش را جلب کند. مادر محسن استاد دانشگاه است و خواهران بزرگش هم پزشک و دندانپزشک هستند. در چنین خانواده‌ای طبیعی است خود محسن هم علاوه بر کار موسیقی، دنبال تحصیل در دانشگاه باشد. محسن یگانه دانشجوی مهندسی صنایع است و با اینکه این اواخر به شدت سرش در دنیای موسیقی گرم شده، قصد ترک تحصیل ندارد و نمی‌خواهد تحصیلات دانشگاهی را نیمه‌کاره رها کند.
? چراغعلی مدیر برنامه‌های یگانه است
خیلی از جوانان بااستعداد در عرصه موسیقی و هنر به این دلیل که مشاور خوبی نداشتند و راه درست پیشرفت را پدا نکردند، خیلی زود از خاطره‌ها محو شدند. یگانه برای آنکه پدیده‌ای نباشد که زود ناپدید می‌شود، یک مدیر برنامه حرفه‌ای برای خودش انتخاب کرده به نام علی چراغعلی. یگانه می‌گوید در دنیای موسیقی آدم سالم، حرفه‌ای و خوش‌فکر مثل چراغعلی کم پیدا می‌شود. چراغعلی به لطف تجاربی که در عرصه هنر دارد، این روزها در حال برنامه‌ریزی برای آلبوم مجاز یگانه و همچنین برگزاری کنسرت‌های داخلی و خارجی ین خواننده محبوب است. با تلاش چراغعلی جلوی سوءاستفاده‌هائی که تا به حال عده‌ای از اسم و آثار یگانه می‌کردند، گرفته شده است. چراغعلی به فکر رو کردن پدیده‌هائی دیگر در عرصه موسیقی است، جوانانی مثل رهام‌بخشیان.

محسن یگانه با آلبوم با آلبوم ?سال کیسه? که به‌طور غیرمجاز به بازار آمد و خیلی زود ترانه‌هایش بر سر زبان‌ها معروف شد، شهرت یافت. یگانه اصلاً دوست نداشت وارد بازار غیرمجاز شود اما وقتی چند اثر او به سرقت رفت و یگانه متوجه شد عد‌ه‌ای در حال سوءاستفاده هستند و می‌خواهند کارها او را به اسم خودشان به مردم عرضه کنند، ناچار شد?خیلی فوری?کارهایش را جمع و جور کند و در آلبوم سال کبیسه به بازار بفرستد

بیوگرافی محسن یگانه از زبان خودش:

به نام او?
من محسن یگانه هستم.متولد ??/?/???? هستم.کار موسیقی رو به صورت حرفه ای از سال 79 با نواختن گیتار شروع کردم.اما در همون ابتدای کار وقتی با سختی های این کار روبرو شدم برای مدتی قصد داشتم به کلی موسیقی رو ادامه ندم.

اما مایوس نشدم و از اون به بعد کار رو جدی دنبال کردم و خیلی زود تر از اون چیزی که فکرشو می کردم نواختن گیتار رو به صورت حرفه ای فرا گرفتم و 2 سال بعد?کیبورد?رو هم شروع کردم تا امروز که قطعات گیتار آلبوم محسن چاوشی رو اجرا کردم.اما آهنگسازی رو که به نظر خودم بهترین شاخه ی موسیقیه از 2 سال پیش به صورت جدی شروع کردم.تا امروز که برای دیگر خواننده ها هم آهنگ می سازم و شعر میگم.

از جمله محسن چاوشی (تراک آهای خبر نداری) .حامد هاکان(چون آلبوم ایشون هنوز به بازار نیومده ترجیح میدم نگم)و فرزاد باقری

اما طی این 4 سال حدود 30 تا شعر گفتم و حدود 40 آهنگ که هر کدوم برای من تک تک ارزش چند بار گوش کردن رو داره ساختم. اما آشنایی من با محسن چاوشی منو به سطح کاری بالایی رسوند و از اون به بعد قدرت آهنگهام بیشتر و بیشتر شد که جاداره از محسن تشکر کنم.


  


متولد اول فروردین 1356 در برخی منابع تاریخ تولدش را 1353 ذکر کرده اند پدرش مهندس مکانیک است. دو برادر «علیرضا،و بردیا» و یک خواهر«آتوسا» دارد. فرزند سوم خانواده بردیا به دنبال او راهی وادی هنر شده است علیرضا برادر بزرگش استاد دانشگاه است. بچه خیابان اندیشه تهران ، مابین سهروردی و شریعتی ، در مدرسه همیشه در درس ادبیات 20 میگرفت بسیار درس خوان از کودکی از پنجم دبستان شروع به خواندن زبان انگلیسی کرد. از اول دبیرستان هر روز کلاس خصوصی کنکور داشت . رشته ریاضی را انتخاب کرد پدرش دوست داشت او مهندس شود ولی خودش در بچگی دوست داشت دندانپزشک شود سرانجام در کنکور رشته های مهندسی مکانیک،مترجمی زبان و مهندسی معدن«سراسری» قبول شد. از بین 3 دانشگاه «سراسری،پیام نور،و آزاد» مهندس مکانیک آزاد تهران شمال را برگزید، فارغ التحصیل مهندسی مکانیک با گرایش جامدات در سال 78 ، فعالیت رسمی هنری را با گروه موسیقی پاپ آریان شروع کرد،

مطالبی مربوط به زندگی شخصی محمد رضا گلزار:



همیشه جمعه ها در پیست اسکی بود. دارای کارت مربیگری اسکی در پیست شمشک، علاقه زیاد به ادکلن، رازدار و تودار، اهل تعزیه و حضور در تکایا و عضو همیشه هیئت خیابان وصال ، علاقه مند به صدای کویتی پور ، علاقه مند به رنگ های کرم سفید مشکی و قهوه ای ، برخلاف مادر تمایلی به ازدواج نداشته و ندارد از بچگی عاشق کارتون سوپرمن بود، بدقول آن هم به شدت، بسیار وابسته به مادر، دارای مچ بسیار قوی ، در پشت صحنه فیلم هایش برای همه کری مچ اندازی میخواند ، عاشق شکلات ، بیلیارد باز تیر، با فراز فاطمی ، مهاجم اسبق استقلال ، از بچگی دوست و هم مدرسه ای بود. خانوادگی طرفدرا تیم «پاس» هستند. همیشه عاشق و آماده سفر، نوازندگی گیتار را از سال 73 شروع کرد. در موسیقی هــرگز استاد نداشته و ساز زدن را خودش یاد گرفته است. پرکاشن ،سنتور و تار هم میزند اما نه به صورت حرفه ای، در دوره دبیرستان والیبال را به صورت باشگاهی دنبال میکرد، بهمن سلطانی ، مربی فعلی تیم والیبال هنرمندان، مربی نوجوانی باشگاهی اش بود. کاپیتان تیم والیبال هنرمندان، برادرش بردیا را هم به آن تیم برده . با حرکت مجدد موسیقی پاپ در سال 77 او هم به عنوان گیتاریست با آریان شروع کرد. روزنامه خوان حرفه ای اما گریزان از مصاحبه و روزنامه نگاران! سال 78 با بازی در «سام ونرگس» وارد سینما شد. آشنایی او با ایرج قادری در متل قو راه پیشرفتش را باز کرد. رفته بود تا بلیت کنسرت آریان را به قادری بدهد که پیشنهاد بازیگری دریافت کرد. هنوز سام ونرگس اکران نشده بود که در «زمانه» و «بالای شهر،پایین شهر» هم بازی کرد. شاخه گلی که هدیه تهرانی به داد، شایع نامزدی آنها را بر سر زبان ها انداخت. میگویند با نفوذ هدیه تهرانی به تهیه کنندگان تحنیل میشد. بدون نمایش تصویرش، کمپانی تولید پوشاک ایکات برای تبلیغ برای او قرار داد بست. «شام آخر» فریدون جیرانی (79) چهارمین فیلمی بود که در یک سال بازی کرد همین شام آخر اولین فیلمی بود که از او اکران شد! بیلبوردهای ایکات کمک فراوانی به شهرت عامیانه وی کرد عاشق ماکارونی و قرمه سبزی، متنفر از سیگار، گریزان از دعوا و اهل گفتمان پیشنهاد هدیه تهرانی به تهیه کننده ای برای واگذاری نقش مقابلش به گلزار، موجب اعتراض تهیه کنندگان شد. برای اولین بار و بعد از همان چهار فیلم ممنوع الکار شد. پس از رفع اشکال، در «بوتیک» حمید نعمت ا... بازی کرد. تنها فیلمی که بازی اش تا حدودی نظر کارشناسان را جلب کرد،همین بوتیک بود. دومین همکاری با ایرج قادری در «چشمان سیاه» (81)، اعلام کرد در زندگی تنها به ایرج قادری مدیون است و چشم بسته برای او بازی میکند. سال 82 ودر پی آشنایی با محمدرضا شریفی نیا در نسیزده گربه روی شیروانی» بازی کرد. اختلاف شدید با شریفی نیا سر سیزده گربه روی شیروانی ، به طور رسمی از گروه آریان جدا شد. گروه سازنده چشمان سیاه، بدون گلزار ویزای آمریکا گرفتند. دومین دوره ممنوعیت کاری و این بار ممنوعیت خروج. برای «سربازهای جمعه» کیمیایی دعوت شد ولی حاضر نشد موهایش را بتراشد. در الهیه خانه خرید. بی ام و سیاه رنگش همیشه در خیابان های بالای شهر دیده میشود. پاتوقش در مغازه ای از دوستانش در میرداماد بود. در کلاس بدنسازی ثبت نام کرد.در فرصت بیکاری سینمایی، چند شاگرد خصوصی گیتار گرفت. فرصت بازی در «میهمان مامان» مهرجویی را هم به قرارداد ایکات از دست داد. حسین فرحبخش مشکل بازی او را حل کرد تا در «کما» شرکت کند. فروش 700 ملیونی کما دستمزد او را تا 18 میلیون بالا برد،اعلام کرد پول برایش مهم نیست.ویزای آمریکایش رسید و برای چند ماهی راهی ینگه شد. ممنوعیت کاری و شایعه اقامتش در آمریکا. چند تهیه کننده از اینکه گلزار در لس آنجلس سی دی فیلم های آنان(با بازی خودش) را فروخته از او انتقاد کردند. بازگشت ناگهانی به تهران، سری به ترکیه زدتا با ایرج قادری و دوستانش در پروسه آکواریوم دیدار کند. شخصا دنبال کار خود برای کسب مجدد مجوز بازی را گرفت. با حل مشکل در گل یخ کیومرث پور احمد نقش فردین در سلطان قلب ها را بازسازی کرد. اعلام کرد فروش آن از سلطان قلب ها بیشتر میشود.شکست فاحش گل یخ بعد از اکران چهار فیلم پر فروشش؛ بوتیک،زهر عسل،سیزده گربه روی شیروانی،و کما . در فیلم آتش بس برای اولین بار با تهمینه میلانی همکاری کرد. سفر دوباره به آمریکا در اواسط سال 84 . به خاطر رفاقت با امین حیایی در «شام عروسی» به عنوان هنرپیشه میهمان بازی کرد


  


بیوگرافی باران کوثری

سینمای ایران که در 21 سالگی، سیمرغ بلورین جشنواره فجر را از آن خود کرده است. وی در 25 مهرماه سال 1364 در تهران به دنیا آمد. دیپلم خود را در رشته هنر گرفت. پدرش (جهانگیر کوثری) کارشناس به نام فوتبال و تهیه‌کننده سینماست و مادرش را هم که دیگر همه علاقه‌مندان به سینما می‌‌شناسند، (رخشان بنی‌اعتماد...)
باران می‌‌گوید: اولین سکانسی که بازی کردم در سال 69 بود. کاری از داریوش فرهنگ، با بازی در فیلم سینمایی (بهترین بابای دنیا)، در آن زمان پنج ساله بودم... 


یک سال بعد در فیلم (نرگس) کاری از مادرش ایفای نقش کرد، او در سال 82 دیپلم گرفت و سپس مدرک دیپلم نمایش از هنرستان سوره را هم اخذ کرد. او تا سال 81 بیشتر در فیلم‌های مادرش بازی کرد. سال 73 در فیلم روسری آبی، 76 در بانوی اردیبهشت، در سال 78 زیرپوست شهر، در سال 80 روزگار ما و در سال 81 در فیلمی از اصغر فرهادی بازی کرد که (رقص در غبار) نام آن فیلم بود و... سپس در سال 82 مقابل دوربین (سیروس الوند) ظاهر شد، در فیلمی به نام (برگ برنده...) اما بیشتر زمانی چهره شد که در فیلم جدید (محمدحسین لطیفی) ایفای نقش کرد، فیلم خوابگاه دختران که در ژانر ترس بود.
همچنین در سال 84، بازی در فیلم ابوالحسن داودی با نام (تقاطع) را ایفا کرد... در ماه مبارک رمضان امسال نیز اولین کار تلویزیونی خود را بازی کرد. مجموعه‌ای به کارگردانی محمدحسین لطیفی، به نام (صاحبدلان.) پس از بازی در این مجموعه به آبادان رفت و در فیلمی از همین کارگردان به نام (روز سوم) بازی کرد. فیلمی که او را کاندید دریافت جایزه فجر کرد، اما باران سینمای ایران به جز این فیلم، در فیلم مادرش (خون‌بازی) هم کاندید گشت و همین فیلم باعث شد، او در 21 سالگی جایزه سیمرغ بلورین را به دست آورد. البته قبل از باران، ترانه علیدوستی بود که در 17 سالگی توانست به خاطر بازی در فیلم (من ترانه 15 سال دارم)، این جایزه را از آن خود کند.باران می‌‌گوید: همیشه یک قضاوت درباره من است که صحیح نیست، همه فکر می‌‌کنند با وجود پدر و مادرم من باید خیلی زود می‌‌درخشیدم و توی هم نسل‌هایم، تنها کسی بودم که پله‌پله بالا رفتم و هیچ اتفاق خاصی برایم نیفتاد. مهم نیست، من به این گفته‌ها توجه نمی‌‌کنم، اما من هیچ‌گاه دنبال این نبودم که دیده بشوم، می‌‌خواستم حرفه‌ای باشم و حرفه‌ای بودن به نظر من یعنی این‌که عضو یک مجموعه باشی. باران اعتقادی به سوپراستار شدن ندارد:
نمی‌‌خواهم شعار بدهم اما به‌واقع دلم نمی‌‌خواهد، چون سینما برای من هدف نیست، بلکه وسیله است. پدرش می‌‌گوید: باران دختری مسئولیت‌پذیر است، شاید این را از خلق و خوی ما به ارث برده، همچنین اعتماد به نفس عجیبی دارد. باران کوثری می‌‌گوید: یک بازیگر خوب، بازیگری است که هرگاه مقابل دوربین ظاهر شود، فکر کند اولین سکانس تصویربرداری‌اش است و دست و پایش بلرزد و مهم این که در واقع بازی کند. چرا که مردم این را می‌‌خواهند، حتی اگر چهره نباشی و پارتی هم نداشته باشی.چندی پیش که با باران صحبت می‌‌کردیم، به ما گفته بود (پدر و مادرم نقش مهمی در ورود من به سینما داشتند، اما باران اگر لیاقت داشته باشد، می‌‌ماند، اگر پتانسیل داشته باشد، بیننده را جذب می‌‌کند و... ) و درست هم گفت، باران لیاقت داشت که کاندیدای بازی در دو فیلم شد و از یکی از آنها سیمرغ دهه فجر را کسب کرد.
باران در رابطه با خصوصیت یک دوست خوب می‌‌گوید (دوستی خوب است که معرفت داشته باشد.) او اهل ورزش هم است، تنیس، اما دو سال است که ورزش نمی‌‌کند. باران دختر سینمای ایران، در حال حاضر به همراه مادرش در آمریکا به سر می‌‌برد، او می‌‌گوید (پدر و مادرم بهترین دوستان من هستند.)باران در مورد فیلم (خون‌بازی) به کارگردانی مادرش می‌‌گوید: در این فیلم به معنای واقعی کلمه، صادقانه بازی کردم، در مورد این فیلم و زندگی معتادها کتاب خیلی خواندم، با معتادها در ارتباط بودم، کسانی که ترک کردند یا پزشکان متخصص... حتی در جلسات ترک اعتیاد هم شرکت کردم، پزشکان به من کمک کردند، چون خود افراد معتاد نمی‌‌توانستند، زیاد حالاتشان را به من بگویند.
همچنین از مشاوران پزشکی هم زیاد کمک گرفتم، من در این فیلم به معنای کامل، کلمه (ترس) را متوجه شدم. در مدت تحقیق و بازی دیدم که آدم‌ها چقدر راحت این اتفاق برایشان می‌‌افتد که تنها یک لحظه است. در واقع اعتیاد ،آدم را تبدیل به یک حیوان می‌‌کند.
جایزه باران کوثری، (یک سمند) بود و البته پس از دریافت سیمرغ دستمزدش هم بالا رفته است.بد نیست خاطره‌ای از دوران کودکی باران کوثری از زبان پدرش بشنویم. جهانگیر کوثری فوتبالیست سال‌های دور استقلال می‌‌گوید: باران از کودکی استعداد خوبی داشت، یادم می‌‌آید سر صحنه فیلم (بهترین بابای دنیا)، ساخته داریوش فرهنگ، صدابرداری سرصحنه انجام می‌‌گرفت؛ از طرفی باران که در آن زمان پنج سال بیشتر نداشت، باید دیالوگ‌های زیادی را می‌‌گفت و از طرفی هم سواد خواندن و نوشتن نداشت. از این‌رو همه عوامل فکر می‌‌کردند که کاری بس مشکل در انتظار آنان است. آتیلا پسیانی که آن زمان دستیار کارگردان این فیلم بود، در اولین لوکیشن، یک‌بار دیالوگ‌ها را برای باران می‌‌خواند، به بار دوم نمی‌‌کشید که دخترم، دیالوگ‌ها را به خوبی حفظ می‌‌کرد که این حرکت باعث تعجب همه شد، این خاطره‌ای جالب از باران بود که در ذهن من و مادرش مانده است...جهانگیر کوثری در ادامه می‌‌گوید: باران در ایران نیست، اما دلش این‌جاست؛ از طرف باران، سال جدید شمسی را به همه ایرانیان تبریک می‌‌گویم و امیدوارم به آرزوهایشان در سال جدید برسند


  

بیوگرافی - ابی
89/5/13:: 10:33 ص
(0)

ابراهیم حامدی متخلص به "ابی" در 29 خرداد سال 1328 در میدان فوزیه تهران دیده به جهان گشود. 
او در اوان نوجوانی به استعدادهای خویش در خواندن پی برد و شروع به خواندن در یک گروه دوستانه به نام sun boys کرد و خواندن در باشگاهها و کاخ های جوانان را آغاز کرد و پس از چند سال ، در آغاز جوانی اولین ترانه ی مستقل خود را اجرا کرد. 
"ابی" آوازخوانی ست مردمی که از دل مردم ایران زاده شده است. او با احترام به گوش و هوش مردم ایران در طول سی و پنج سال کار هنری اش و با قبول سنگینی مسیولیتی که بر دوش دارد و با تلاش پشتکار زیاد و با خلق آثاری که در گوشت و خون مردم ایران جای گرفته است و همچنین شخصیت هنری محبوبی که دارد توانسته دل بسیاری از ایرانیان را بدست آورد و این ارتباط با جوانان در ایران به حدی است که نام "ابی" بر دیوارهای دورافتاده ترین روستاهای ایران نیز به عنوان خواننده محبوب آنان نقش بسته و این نشان از اوج موفقیت و محبو بیت یک هنرمند است.


  


شادمهر عقیلی متولد 1351/7/11 ملقب به سلطان پاپ
بچه خیابان هاشمی تهران """" اصلیت طالقانی """" فرزند آخر خانواده """" پدرش و برادرانش را در جنگ تحمیلی از دست داد که این مطلب همواره از سوی خود شادمهر
تکذیب شده """" در شرایط سخت مالی بزرگ شد """" گیتار زدن را از حرکات دست گیتاریست ها یاد گرفت """" فوق لیسانس از هنرستان موسیقی """" تا 24 سالگی به
خواننده شدن فکر نمیکرد """" بی علاقه به موسیقی اصیل و سنتی """" اغلب ساعات روز را در اتاق کوچکش به تمرین موسیقی میپرداخت """" برای تماشای کلیپ های
خارجی بیتابی میکرد """" رفت و آمد های مدام به صدا و سیما برای کار در تلویزیون در سالهای 72و73 اواسط سال 75 چند آهنگ غیر مجاز را در زیرزمین های کرج
خواند """" متنفر از تجملات """" ویلون را خودش یاد گرفت و استاد سوت زدن هست ، حتی در استودیو """" عشا ق بازی بهروز وثوقی """" به افراد مختلف القاب مختلف
میداد """" هرگز حتی سیگار هم نکشیده ، همانگونه که دیدید شادمهر عقیلی در فیلم شب برهنه حتی سیگار دست گرفتن هم بلد نبود """" رفاقت با جوانان سالم را دوست
دارد """" با قرض ارگ خرید """" کم غذا و تحت تاثیر محبتهای مادرش """" با دست مزد اولین کاستش ( بهار من ) یک پراید خرید """" از هیچ غذایی بدش نمی آید """" مردم
برای خرید آلبوم مسافر او جلوی نوار فروشی ها صف میکشید ند ، که حتی به عده ای هم کاست نمیرسید چون خیلی ها چند تا چند تا این آلبوم را خریداری میکردند و
تمام میشد """" خودش را مدیون هیچ کس نمیداند جز مادرش و محمد تقی برادرش """" همیشه پشیمان از امضای قرارداد با شرکت پیغام سحر """" عاشق اتومبیل بی ام و
بیشتر شعرهای او را نیلوفر لاری پور گفته است """" الگوی گیتار : اردشیر فرح """" شناگر ماهر ( خصوصا شنای قورباغه ) حساسیت بیش از حد نسبت به دندانهایش
دست به جیب برای دوستان طراز اول """" کم حرف """" در تهران پاتوق هیشگی نداشته """" اختلاف با بهروز صفاریان بعد از آلبوم مسافر """" شایعه عمل زیبایی بینیش
رو تکذیب میکنه """" هر روز اگر گیتار تمرین نکند پکر میشود """" نازانگشتا ( خشایر اعتمادی ) و غزلک (سعید شهروز ) اوج هنر آهنگ سازی او برای دیگران است
"""" زیاد دوست ندارد با کسی مصاحبه کند """" روزی دویست هزار تومان درآمد با بت آموزش و نوازندگی گیتار و ویلن در تهران """" هرگز حاضر نشد که در آلبوم هیچ
خواننده ای هم صدایی کند """" اختلاف شدید با محمد اصفهانی در تابستان 1379 """" ما درش را میپرستد """" یک پوستر را با سرمایه شخصی خودش به بازار فرستاد
چشمهایش نسبت به موسیقی سنتی روز به روز ضعیف و ضعیف تر شد """" عاشق خرید کفش و بیزار از سیاست """" بابت بازی و خونندگی در پرپرواز 10 میلیون
تومان گرفت """" نارضی از گریمش در فیلم شب برهنه"""" درشرایطی به کانادا رفت که مسولین داشتند به خاطر منافع خودشان او را از موزیک پاپ کشور پایین بیاورند
ماهی یک بار به شمال میرفت """" آرزو برگذاری کنسرت را در استادیوم آزادی داشت اما باز هم مسولین ارشاد......... ... """" خواننده محبوب : ریکی مارتین """" اهل
شب نشینی و روزنامه خواندن نیست """" استاد کوک کردن سنتور """" بعد از سفرش به کانادا فیلم شب برهنه با شکست مالی بدی روبه رو شد """" عاشق ماشین عوض
کردن """" به پیشنهاد ، دوستش برای راه اندازی فروشگاه جواب منفی داد """" نه ازدواج کرده ، و نه به خواستگاری رفته """" آلبوم آدم و حوا رو خیلی دوست دارد و این
آلبوم در ایران هنوز توقیف هست """" علاقه مند موسیقی ترکی """" با چند خانواده در تورنتو دوست است """" گرفتن تصدیق بین المللی در کانادا """" آموزش خصوصی
گیتار و ویلن در تورنتو """" محبوب ترین چهره موزیک پاپ ایران در خارج از کشور """" فقط در یک سر شماری کوچک شادمهر 20 ملیون هوا دار داشته """" طرح
کلیپهایش را خودش میدهد """" خیالی نیست را بدون دست مزد خواند ولی برای آدم فروش دست مزد خوبی گرفت """" یک استودیو خانگی در منزلش درست کرده و
مستاجر هست ، البته فعلا """" وبلاگ ها ویا سایت های تقلبی در مورد خودش را هیچ گاه تکذیب نکرده و میگوید که هیچ سایت و یا وبلاگی را خودش اداره نمیکند و
اینها همه طرفدارانش هستند """" قرار داد با 2 خواننده زن لس آنجلسی که برای آنها آهنگ سازی کند """" و روزی 1 یا 2 بار با مادرش در ایران تلفنی صحبت میکند
"""" قبل از عید سال 83 دست راستش شکست """" در تدارک کنسرتهای بزرگ در کشورهای پر جمعیت ایرانی """"چند روز قبل با بهروز صفاریان با تلفن صحبت میکند و
آشتی میکنند """" هیچ گونه هد ف و یا قصد باز گشت ندارد
پایان


  


هشدار: این یک مطلب فمنیستی است. لطفا آقایون نخونن! اگر هم خوندن به من فحش ندن! من هیچ مسئولیتی قبول نمی کنم!

خانم ها و آقایون در شرایط مختلف چه می کنند؟

هنگام عبور از خیابان

خانم ها
سمت راست را نگاه می کنند.
سمت چپ را نگاه می کنند.
از خیابان رد می شوند.

آقایان
سمت راست را نگاه می کنند، ماشین می آید .
فاصله ماشین با خودشان را با چشم اندازه می گیرند و چون همگی راننده های قابلی هستند با سرعت وارد خیابان می شوند .
راننده به شدت ترمز می کند.
مرتیکه مگه کوری؟ (راننده می گوید)
در حالی که از روی میله های وسط خیابان می پرد می گوید: کور خودتی گاری چی!
بدون اینکه سمت چپ را نگاه کند می دود آن سمت خیابان.
هنوز هم صدای بوق ماشین هایی که به خاطر این آقا ترمز کرده اند به گوش می رسد.


هنگام رانندگی

خانم ها
بنزین را چک می کنند.
روغن ماشین را چک می کنند.
ترمز دستی را پایین می کشند.
با سرعت مطمئنه حرکت می کنند.
پشت چراغ قرمز ها می ایستند.
به عابر پیاده احترام می گذارند.

آقایان
وسط راه بنزین تمام می کنند.
وقتی دود از لاستیک هایشان بلند شد به یاد می آورند که ترمز دستی را نکشیده اند.
چراغ قرمز را مهترین معضل اتلاف وقت و عمر می دانند.
عابر پیاده موجودی مزاحم و مختل کننده عبور و مرور است.
و از همه مهمتر: بوق مهترین اختراع بشر بعد از برق به حساب می آید.


هنگام صرف غذا

خانم ها
مرتب پشت میز می نشیند.
مقدار کمی غذا می کشند.
به آرامی غذا می خورند.
تنها نوک قاشق را در دهان می کنند.

آقایان
تا جایی که بشقاب جا دارد غذا می کشند.
به سرعت غذا را می بلعند، در حالی که قاشق را تا دسته در دهان می کنند.
صدای برخورد قاشق با دندانهایشان موسیقی گوش نوازی است.
بعد از دو بار پر کردن بشقاب، بالاخره کمی سیر می شوند.


هنگام مهمانی رفتن 

خانم ها
لباس نو می خرند.
به دقت حمام می کنند . لباس هایشان را اتو می کنند.
با دقت آرایش می کنند.
بهترین عطر را استفاده می کنند.
به دقت خود را در آیننه نگاه می کنند.
و بالاخره رضایت می دهند که خوشگلند!

آقایان
از یک ساعت قبل حاضرند و الان بر روی مبل خوابشان برده.


در پایان یک روز خسته کننده

خانم ها
بعد ازاینکه ظرفها را شستند.
آشپزخانه را تی می کشند.
غذای فردا را در یخچال می گذارند.
چراغ ها را خاموش می کنند.
کمی مطالعه می کنند.
می خوابند.

آقایان
بعد از اینکه شام خوردند چای می خورند.
کمی با چشمهای خواب آلود تلویزیون را نگاه می کنند.
بعد از اینکه دو سه بار کنترل تلویزیون از دستشان به زمین افتاد.
تلویزیون را خاموش کرده و به سمت رختخواب می روند و بدون آنکه روتختی را بردارند می خوابند!


  


شرکت بریتیش تله کام یا همان BT لیستی از احمقانه ترین سوالاتی را که کاربران کامپیوتری یا اینترنتی این شرکت ارتباطی از مشاوران آنها پرسیده اند منتشر کرد. به نوشته پایگاه اینترنتی روزنامه مترو برخی از این سوالات آنقدر خنده دار است که حتی خود سوال کنندگان پس از فهمیدن اشتباه خود به احمقانه بودن آن اعتراف کرده اند. لیست احمقانه ترین سوالات IT که از مشاوران شرکت BT انگلستان پرسیده شده به شرح زیر است:

1- کاربر: کامپیوتر می گوید هر کلیدی را (any keys) فشار دهید اما من نمی توانم دکمه any را روی کیبوردم پیدا کنم.

2- کاربر: من نمی توانم کانال های تلویزیون را با مونیتورم عوض کنم.

3- کاربر: من با یک نفر در اینترنت آشنا شدم می توانید شماره تلفن او را برای من پیدا کنید.

4- کاربر: اینترنت من کار نمی کند؟
مشاور: مودم را وصل کرده اید ، همه سیم های کامپیوتر را چک کرده اید؟
کاربر: نه الان فقط مانیتور جلوی من است هنوز کامپیوتر و مودم را از جعبه در نیاورده ام!

5- کاربر: پسر 14 ساله من برای کامپیوتر رمز گذاشته و حالا من نمی توانم وارد آن شوم.
مشاور: رمز آن را فراموش کرده؟
کاربر: نه آن را به من نمی گوید چون با من لج کرده

6- مشاور: لطفا روی My Computer ،کلیک کنید.
کاربر: من فقط کامپیوتر خودم را دارم کامپیوتر شما پیش من نیست.

7- مشاور: مشکل شما به خاطر نرم افزار اسپای ویری است که روی دستگاهتان نصب شده(اسپای در انگلیسی به معنی جاسوس است)
کاربر: اسپای!؟ ببینم یعنی او می تواند از داخل مانیتور وقتی لباس عوض می کنم من را ببیند؟

8- کاربر: ماوس پد من سیم ندارد!
مشاور: من فکر کنم متوجه منظور شما نشدم. ماوس پد شما قرار نیست سیمی داشته باشد.
کاربر: پس چگونه می تواند ماوس را پیدا کند؟ یعنی وایرلس است؟

در یک مورد دیگر نیز مرکز مشاوره مایکروسافت در انگلیس لیستی از سوال های ابلهانه مشتریانش را اینگونه منتشر کرده است.

مرکز مشاوره: چه نوع کامپیوتری دارید؟
مشتری: یک کامپیوتر سفید...

مشتری : سلام، من «سلین» هستم. نمی تونم دیسکتم رو دربیارم
مرکز : سعی کردین دکمه رو فشار بدین؟
مشتری : آره ولی اون واقعاً گیر کرده
مرکز : این خوب نیست، من یک یادداشت آماده می کنم...
مشتری : نه... صبر کن... من هنوز نذاشتمش تو درایو... هنوز روی میزمه.. ببخشید...

مرکز : روی آیکن My Computer در سمت چپ صفحه کلیک کن.
مشتری : سمت چپ شما یا سمت چپ من؟

مرکز : روز خوش، چه کمکی از من برمیاد؟
مشتری : سلام... من نمی تونم پرینت کنم.
مرکز : میشه لطفاً روی Start کلیک کنید و...
مشتری : گوش کن رفیق؛ برای من اصطلاحات فنی نیار! من بیل گیتس نیستم، لعنتی!

مشتری : سلام، عصرتون بخیر، من مارتا هستم، نمی تونم پرینت بگیرم. هر دفعه سعی می کنم میگه : «نمی تونم پرینتر رو پیدا کنم» من حتی پرینتر رو بلند کردم و جلوی مانیتور گذاشتم ، اماکامپیوتر هنوز میگه نمی تونه پیداش کنه...

مشتری : من توی پرینت گرفتن با رنگ قرمز مشکل دارم...
مرکز : آیا شما پرینتر رنگی دارید؟
مشتری : نه.

مرکز : الآن روی مانیتورتون چیه خانوم؟
مشتری : یه خرس Teddy که دوستم از سوپرمارکت برام خریده.
مرکز : و الآن F8 رو بزنین.
مشتری : کار نمی کنه.
مرکز : دقیقاً چه کار کردین؟
مشتری : من کلید F رو 8 بار فشار دادم همونطور که بهم گفتید، ولی هیچ اتفاقی نمی افته...

مشتری : کیبورد من دیگه کار نمی کنه.
مرکز : مطمئنید که به کامپیوترتون وصله؟
مشتری : نه، من نمی تونم پشت کامپیوتر برم.
مرکز : کیبوردتون رو بردارید و 10 قدم به عقب برید.
مشتری : باشه.
مرکز : کیبورد با شما اومد؟
مشتری : بله
مرکز : این یعنی کیبورد وصل نیست. کیبورد دیگه ای اونجا نیست؟
مشتری : چرا، یکی دیگه اینجا هست. اوه... اون یکی کار می کنه!

مرکز : رمز عبور شما حرف کوچک a مثل apple، و حرف بزرگ V مثل Victor، و عدد 7 هست.
مشتری : اون 7 هم با حروف بزرگه؟

یک مشتری نمی تونه به اینترنت وصل بشه...
مرکز : شما مطمئنید رمز درست رو به کار بردید؟
مشتری : بله مطمئنم. من دیدم همکارم این کار رو کرد.
مرکز : میشه به من بگید رمز عبور چی بود؟
مشتری : پنج تا ستاره.

مرکز : چه برنامه آنتی ویروسی استفاده می کنید؟
مشتری : Netscape
مرکز : اون برنامه آنتی ویروس نیست.
مشتری : اوه، ببخشید... Internet Explorer
مشتری : من یک مشکل بزرگ دارم. یکی از دوستام یک Screensaver روی کامپیوترم گذاشته، ولی هربار که ماوس رو حرکت میدم، غیب میشه!

مرکز : مرکز خدمات شرکت مایکروسافت، می تونم کمکتون کنم؟
مشتری : عصرتون بخیر! من بیش از 4 ساعت برای شما صبر کردم. میشه لطفاً بگید چقدر طول میکشه قبل از اینکه بتونین کمکم کنید؟
مرکز : آآه..؟ ببخشید، من متوجه مشکلتون نشدم؟
مشتری : من داشتم توی Word کار می کردم و دکمه Help رو کلیک کردم بیش از 4 ساعت قبل. میشه بگید کی بالاخره کمکم می کنید؟

مرکز : چه کمکی از من برمیاد؟ مشتری : من دارم اولین ایمیلم رو می نویسم.
مرکز : خوب، و چه مشکلی وجود داره؟
مشتری : خوب، من حرف a رو دارم، اما چطوری دورش دایره بذارم؟


  


بیوگرافی نیکی کریمی

زاده سال ???? در تهران است. او از دوران دبستان بازی در گروه‌های کوچک تئاتری را آغاز کرد. نخستین نقش سینمایی‌اش را در سال ???? در فیلم «وسوسه» به کارگردانی جمشید حیدری به دست آورد. اما نخستین حضور جدی‌اش را میتوان در فیلم «عروس» به کارگردانی بهروز افخمی در سال ???? دانست. او و ابوالفضل پورعرب را اولین جوانان سینمای ایران پس از انقلاب می‌دانند.
‍پس از آن، کریمی در دو فیلم مهم از داریوش مهرجویی به نام‌های «سارا» و «پری» بازی کرد. بازی‌اش در فیلم «سارا» اقتباسی از «خانه عروسک» اثر هنریک ابسن بود، برایش جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره‌های سن سباستین و نانت را به ارمغان آورد.
در همان سال برای تحصیل در رشته طراحی به آمریکا رفت و تا زمان بازی در فیلم «پری اثر داریوش مهرجویی به ایران بازنگشت. بازی‌اش در این فیلم که اقتباسی از کتاب «فرنی و زویی» اثر سلینجر بود مورد توجه قرار گرفت و برای بار سوم در جشنواره فیلم فجر نامزد سیمرغ بلورین شد.
پس از بازی در چند فیلم از کارگردانانی چون ابراهیم حاتمی‌کیا، بهروز افخمی و داریوش فرهنگ در سال ???? در فیلم «دو زن»به کارگردانی تهمینه میلانی بازی کرد. او با بازی در این فیلم، به بازیگر ثابت چند فیلم بعدی تهمینه میلانی با مایه‌های فمینیستی تبدیل شد و این همکاری تا فیلم «واکنش پنجم» ادامه یافت. کریمی برای پنجمین بار برای فیلم «دو زن» نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر شد. و جایزه بهترین بازیگر زن را به خاطر بازی در همین فیلم از جشنواره تائورمینا ایتالیا گرفت.
پس از اینکه دستیاری عباس کیارستمی‌را در فیلم «A.B.C. Africa» به عهده گرفت، در سال ???? فیلم کوتاه مستندی با مضمون نازایی با عنوان «داشتن یا نداشتن» ساخت که برنده جایزه باران شد. در سال ???? در دو فیلم ««دیوانه‌ای از قفس پرید» به کارگردانی احمد‌رضا معتمدی و «واکنش پنجم» به کارگردانی تهمینه میلانی بازی کرد که به خاطر بازی در این دو فیلم جایزه سیمرغ بلورین جشنواره فجر را گرفت.
او برای اولین بار در فیلم «باج خور» اثر «فرزاد مؤتمن» در یک نقش منفی بازی کرد.
در سال ???? اولین فیلم بلندش به نام «یک شب» را کارگردانی کرد.


  


فتحعلی اویسی: ما 7، 8 برادریم

فتحعلی اویسی خیلی دیر متوجه شد که چه استعدادی در نقش‌های طنز دارد، شاید اگر زودتر متوجه می‌شود خود را در این قالب جا می‌داد، او که تحصیلاتش را در آمریکا گذراند، به جز بازی در مجموعه‌های طنز تلویزیونی در چند سال اخیر، در فیلم‌های زیادی نقش‌های به یادماندنی ایفا کرد، ناخدا خورشید، سرب، بانو، می‌خواهم زنده بمانم و همچنین بازی در مجموعه «سردار جنگل» نقش‌های به یادماندنی اوست، خیلی‌ها بر این عقیده‌اند که این بازیگر پا به سن گذاشته، هنوز هم لایه های ناشناخته ای در بازیگری دارد که شاید روزی آن ها را هم به منصه ظهور برساند، بازیگری که میمیک صورتش بی‌نظیر است. او هم می‌تواند با نوع نگاهش و در هم کشیدن ابروان، هر بچه و آدم بزرگی را بترساند و هم می‌تواند با چهره بشاش و خنده‌های متوالی‌اش، شما را به ریسه بیندازد. فتحعلی اویسی بازیگری است که باید او را تمجید و تقدیر کرد، بخوانید که او چه می‌گوید:

* قبل از انقلاب من در آمریکا بودم و هشت سال در رشته بازیگری و کارگردانی در دانشگاه ایالتی تگزاس تحصیل می‌کردم، فعالیت‌های من تنها دانشجویی بود و فعالیت‌های حرفه‌ای نداشتم، بیشتر فیلم‌های کوتاه می‌ساختیم.
* قبل از انقلاب هیچ فعالیت هنری در ایران نداشتم و از سال 55 به ایران برگشتم.
* تا وقتی تئاتر بازی نکنید مزه آن را حس نخواهید کرد، شنیده‌ام و استنباط من این است که تئاتر زنده است و بازیگری روی صحنه آن خیلی زیباست، تجربه‌ای نداشته‌ام ولی وقتی سر صحنه فیلم، بازی می‌کنیم و مردم جمع می‌شوند در صحنه‌های خنده‌دار می‌خندند و اگر حزن‌آور باشد غمگین می‌شوند، به این دلیل فکر می‌کنم تئاتر خیلی می‌تواند جذاب باشد چون مستقیم با عکس‌العمل تماشاگر و مخاطب برخورد دارد.
* علاقه من بیشتر به بازیگری بود تا کارگردانی، دو سال پیاپی در سال‌های 47 و 48 در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران امتحان دادم و در آزمون شفاهی قبول شدم اما در امتحان کتبی نمره قبولی نگرفتم، آن موقع اسماعیل شنگله و حمید سمندریان امتحان می‌گرفتند. بعد از قبول نشدنم در سال دوم حضورم در امتحان ورودی، چون به این رشته علاقه داشتم و قبولیم در امتحان‌های شفاهی نشان می‌داد استعداد دارم به نظرم رسید بروم خارج از کشور، به سمندریان گفتم اگر شده بروم خارج می‌روم و در این رشته تحصیل می‌کنم، دو سال قبل با آقای سمندریان یک تله‌تئاتر تلویزیونی کار کردم و دقیقا اتفاقات آن سال‌ها یادش بود.
* بازیگری یعنی قالب تهی کردن و رفتن به کالبدی دیگر، دوست دارم که قالب تهی کنم و به کالبد و قالبی دیگر وارد شوم حالا چه طنز باشد چه جدی، خلاقیت را هم دوست دارم. خلاقیت از صفات بارز الهی است هر چند فقط او خالق واقعی به حساب می‌آید اما همین که در هنر می‌توانیم اثری خلق کنیم، دوست داشتنی و ارضاکننده خواهد بود حالا می‌خواهد در
نقاشی باشد، شاعری یا بازیگری.


* اگر فردا یک داستان به من بدهند برای کارگردانی که آن را دوست داشته باشم و با روحیات و ذائقه‌ام سازگار و جور در بیاید برای ساختن آن از جان هم مایه می‌گذارم همان طور که اگر یک نقش زیبا و جانانه هم ارائه شود رد نخواهم کرد.
* از بچگی آواز می‌خواندم و به صوت و صدا گرایش داشتم، به همین دلیل در این آخر عمری در تیتراژهای پایانی سریال‌ها «قار و قوری» کردیم.
* چندین آهنگ به عنوان یک کاست ردیف کرده‌ایم که هنوز اشکالات آن برطرف نشده و اگر برطرف شود به بازار می‌آید، دوست دارم. کار قابل قبول و ارزشمندی باشد نه این‌که بیرون دادن یا ندادنش فرقی با هم نکند، دوست ندارم آبکی در بیاید و به فراموشی سپرده شود، یک سال است با علیرضا پسرم که هماهنگ‌سازی و همخوانی در آن را برعهده دارد کار می‌کنیم، یک کمک‌هایی هم امید حجت کرده، زمان ارائه‌اش بستگی دارد به پیگری و جدی بودن ما، انشاءا… یک روز می‌آید و باید بیاید.
* برخی فیلمنامه‌ها را که می‌خوانم می‌بینم نقشی که برایم تعریف شده مال من نیست و بغلی آن به من می‌خورد، به
طور مثال در فیلم رضا و اصغر وجود دارد که می‌خواهند رضا را بدهند به من ولی وقتی فیلمنامه را مطالعه می‌کنم می‌بینم اصغر مال من است، این بیشتر راه دستم است که خودم نقش را از فیلمنامه انتخاب کنم تا این‌که به من تکلیف شود.
* به همان اندازه که مردم عامی کوچه و بازار به ما لطف دارند اگر مسئولان به دادمان برسند می‌توانیم تمام توان خود را معطوف کار و فعالیت در حیطه کاری‌مان کنیم، به عنوان مثال اگر بچه‌ها مشکل مسکن نداشته باشند که مشکل عمومی است شاید دغدغه‌های خود را کنار بگذارند و این چند صباح باقی مانده را بیشتر در خدمت مردم باشند و به آنها خدمت کنند اما وقتی یک مشکل اساسی دارند آن مشکل کارشان را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
* هزینه‌اویسی شدن برابری می‌کند با شصت سال استمرار و مصر بودن برای یادگیری و عرضه آن به نسل آینده و نسل‌های آینده تمام فراز و نشیب‌ها، بالا و پایین‌ها، داشتن و نداشتن‌ها و خون دلخوردن‌ها در پشت صحنه باعث شده در 62 سالگی تازه مورد قبول تعداد اندکی بیننده قرار بگیرم، این‌ها چیزی نبوده که من یک شبه بتوانم آن را فتح کنم، حاصل 61 سال زندگی بوده، حاصل 61 سال مرارت، پشتکار و تلاش شبانه‌روزی که هزینه کمی به حساب نمی‌آید، نمی‌شود گفت آسان به دست آمده، من یک شبه ره صد ساله نرفتم بلکه شصت ساله ره یک شبه رفتم.
* یکی از هفته‌نامه‌ها یا روزنامه‌ها نوشته بود «اویسی و تولد در 62 سالگی»، این‌که من تازه متولد شده‌ام حرف قشنگی بود اما اگر در سنین بالا توانستم رضایت مخاطب را جلب کنم لطف خدا بوده و امیدوارم بتوانم جوابگوی محبت خداوند باشم، تا آن لحظه که قادر باشم کار خواهم کرد و بنویس هنوز وقت بازنشستگی نرسیده است، من به شخصه اول راه هستم و فکر می‌کنم هنوز کاری نکرده‌ام.
* ما هفت، هشت برادر بودیم و می دانی که در زمان بچگی دوچرخه وسیله خیلی جذابی به حساب می‌آید، اگر پدرم می‌خواست برای همه ما پسرها دوچرخه بخرد باید هزینه سنگینی پرداخت می‌کرد اگر هم یک عدد می‌خرید به طور حتم پشت سر هم دعوا به پا بود که چه کسی سوار آن شود، من گاهی به پدرم می‌گفتم پدر برایم دوچرخه نمی‌خری، آن خدا بیامرز وقتی عصبانی بود می‌گفت: «دوچرخه‌ام کجا بود» اما وقتی شاد بود می‌گفت «دوچرخه‌ام برات می‌خرم» که آخرش هم نخرید، در سریال بدون شرح هم وقتی برای اولین بار بیژن بنفشه‌خواه به عنوان عکاس مجله گفت دوربین دیجیتال می‌خواهم یاد حرف‌های پدرم افتادم، در حقیقت این اصطلاح که خیلی هم سر زبان‌ها افتاد و هنوز نیز آن را می‌شنوم یادگاری پدرم هست و از او به ارث بردم.
* بازی کلینت ایستوود در «یک دلار سوراخ شده» خیلی من را تحت تاثیر قرار داد و همیشه دلم می‌خواست یک فیلم وسترن خیلی خوب بازی کنم، اکثر فیلم‌های جان‌وین را هم دوست داشتم، دلم می‌خواست جای او باشم با همان کلاه و لباس کابوی و حرکاتی که انجام می‌داد.
* «بدون شرح» را خیلی دوست داشتم، همچنین نقش «مشت علی شاه» در میرزا کوچک‌خان جنگلی یا نقش «ایل‌چی طغای» در سربداران، از نقش سرهنگ در فیلم «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی هم خیلی خوشم آمد، اولین نقشی بود که وقتی خواندم با رضایت کامل رفتم سرکار و می‌دانستم مال من است.

* سال 1361 کمترین دستمزدم را برای کار در سریال سربداران گرفتم آن هم ماهی سه، چهار هزار تومان، برای آن سریال یک سالی سرکار بودیم.
* در 21 دی‌ماه 1324 در قم به دنیا آمدم.
* در قم، زاهدان، مشهد، محلات، تبریز، تهران و هفت سال و نیم هم در ایالت تگزاس آمریکا زندگی کردم.
* دیپلم طبیعی در کنار لیسانس بازیگری و کارگردانی که در شهر آستین مرکز ایالت تگزاس گرفتم.
* در ریاضیات همیشه ضعیف بودم اما صفر نگرفتم، پایین‌ترین نمره‌هایم شش، هفت و هشت بوده است، هیچ وقت بیغ نبودم یکی دو سوال ریاضی را جواب می‌دادم، درس‌های طبیعی‌ام خیلی خوب بود چون پزشکی را خیلی دوست داشتم.
* والیبالیست بودم البته حرفه‌ای نه، در حد دبیرستان، پنج شش ماه هم رفتم کشتی آزاد آن موقع کلاس نهم بودم، دیدم قد من برای کشتی بلندتر از حد معمول است و ادامه ندادم، دوخم، یک خم، سالتو و سرزیربغل را خوب یاد گرفته بودم، یک خم را خوب می‌گرفتم چون دستهام بلند بود اما برای دوخم باید شیرجه می‌زدم و پاهای طرف را می‌گرفتم، که حوصله‌اش را نداشتم.
* فوتبال هم بازی کرده‌ام اما چون قدم بلند بود فوتبالیست خوبی نشدم و مرتب زمین می‌خوردم آن موقع‌ها من بک راست بودم چون حوصله دویدن نداشتم، در زمین غروی قم فوتبال بازی می‌کردم.
* برزیل و فوتبال این کشور را دوست دارم و از پله خیلی خوشم می‌آمد آن هم به شدت، راستی به تازگی همایون بهزادی را در سالن بسکتبال امجدیه دیدم او هم از بازیکنان مورد علاقه من بود.
* وقتی آقای زیدان با سر زد به سینه ماتراتزی تمام فرانسه با آن همه تمدن روی سر من خراب شد، احساس کردم کدام تمدن، کدام فرهنگ؟!
هر چقدر هم که طرف مقابل حرف رکیک و بی‌ربطی زده باشد نباید عکس‌العمل کاپیتان تیم ملی یک کشور مدعی تمدن در فینال جام‌جهانی که همه کره‌زمین آن را می‌بینند این چنین بود


  

مشخصات مدیر وبلاگ
لوگوی وبلاگ

بایگانی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
لینک‌های روزانه
صفحات اختصاصی
دسته بندی موضوعی
, (, ), 6 ر و, 7 ر و, از شر و, از شر و ع ترم, ترم, ترم بعد, ترم ، tag : تنبلی تخمدان تخمدان قاعدگی عادت ماهیانه پریود دلایل تنبلی ، آمیزش - جنسی - اسلام - ، آیکن، آیکن وبلاگ، آیکن آدرس، ساخت آکن، ساخت آیکن وبلاگ، ساخت آیک ، ارگاسم - زنان - جنسی - ، از فرصت ها استفاده کنید! , همسر , شقیقه , بانک , مشتریان بانک , ، استروژن - هورمون های جنسی زنان - وظایف استروژن - یائسگی - زیبائی ، استمنا - جنسی - خودارضایی - ، استمناء - جنسی - خودارضایی - ، استمناء - جنسی - خودارضایی - سودا - ، بارداری - حاملگی - جنسی - نزدیکی - ، بازی موبایل - دانلود بازی موبایل - بازی شطرنج برای موبایل - دانل ، برنج - خانه داری - ، بیضه - جنسی - ، پیاز - خانه داری - زنان - ، تصاویر متحرک، زیبا ساز وب، شکلکهای یاهو، تصاویر متحرک یاهو، صورت ، جالب - خانه داری - لبنیات - ، جاوا، کد جاوا، کدجاوا، کدهای جاوا، کد های جاوا، جاوا اسکریپیت، ا ، جنسی - stds - ، جنسی - ارگاسم - ، جنسی - ضغف جنسی - ، جنسی - میل - ازدواج موقت - ، چرا قلب میتواند بی وقفه بطپد؟ , قلب انسان , ماهیچه هاى بدن , ، خانه داری - ، خانه داری - تخم مرغ - پنیر - ، خانه داری - دکوراسیون - منزل - سال نو - نوروز - خانه تکانی - ، خانه داری - سماور - رسوب ، خط میخی، ترجمه نام به خط میخی، ترجمه لغات به پارسی باستان، فارسی ، خودارضایی - جنسی - جلق - استمنا - جوانان - ، رابطه جنسی - جالینوس - انزال زودرس - ، سایبر سکس - جنسی - اینترنت - دوست یابی - ، سایت , مطالب کپی کردن , کپی کردن , نمیشه کپی کرد , نیمشه سلکت کر ، سرعت یعنی این ... , لاف , شکارچی , تیرکمون پرتاب , گلوله , ، ضرر بازرگان , ، علل ریزش مو , علت ریزش مو , ریزش مو , مو , ریزش , چرا مو می ریزد ، غذا - خانه داری - ، غذا - سرخ کردن - خانه داری - ، فرش - خانه داری - زنان - ، کد پیغام به کاربر، کد پنجره پیغام به کاربر، ابزار پیغام به کاربر ، کد غیر فعال کردن کلیک راست، متوقف کردن کلیک راست، جلوگیری از کپی ، گوجه - ، لباس - جنین - بارداری - زنان - ، ماهی - فاسد - غذا - ، مترجم، خط میخی، فارسی، پارسی، پارسی باستان، کد ابزار، زیبا ساز و ، مد ،زناشویی ،زیبایی ،ازدواج ، میوه - جالب - ، میوه - خانه داری - ، ناتوانی جنسی - زنان - جنسی - اورگاسم - سودا - ، نان - خانه داری - ، نخود - فرنگی - خانه داری - ، نستعلیق آنلاین، سایت نستعلیق آنلاین، زیبا ساز وب و معرفی سایت، ن ، ویاگرا - نغوظ - جنسی - ، ویندوز ، یائسگی - کمبود استروژن - تاثیر استروژن - هورمون های جنسی زنان - ، کاندوم - جنسی مردان - ، کرامپ ‌های قاعدگی - جنسی - درد - قائدگی - ، کلم - سبزی - زنان - خانه داری - ،
آمار وبلاگ
بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 24
کل بازدید : 565771
کل یاداشته ها : 1051
لوگوی دوستان
دوستان

طوفان زده دشت جنون ترانه زندگیم جام جهان نما کیمیا چت روم .موزیک.فال.سرگرمی زازران همراه اخر ESPERANCE هرچی عشقم بکشه دل شکسته گان چرند و پرند نوشته عاشقانه شیطونک ساخت انواع قالب اختصاصی هنرمندان فقط 5000 تومان !!! بادرود شهرعشق سرزمین جاوید واژه های نارنجی "پندی | وبلاگی برای سرگرمی" "کلی جفنگ درباره همه چی!" علمی تفریحی اموزشی مثبت وبلاگ کامپیوتریستها ღ☆فال★طالع بینی★☆ư فاطیما72 موبایل .::منبع جک و اس ام اس::. .::مرکزدانلود::. >><تنهایی><< """ام بی دانلود """ سرنوشت(عشق) غریبی از شهر آشنایی .::فارسی1::. dont forget me! بزرگترین وبلاگ سرگرمی وعاشقانه »مرجع سخنان زیبا و پندآموز« !!!دیوانه بازی!!! زیباترینها اینجاست(بچه هاى شیطون ) "اصطلاحات روز انگلیسی امریکایی" باخنده خارج شوید رئال مادرید-سرگرمی-کمی علمی-کد وبلاگ-دانلود... لبخندایرانی - پسرانه قدیم غریبی از شهر آشنایی مرگ یا عشق؟ ::::دانلود بازار:::: math is as sweet as honey "به روز ترین خبرگزاری فوتبال اروپا" جدید ترین موزیک ویدیو های HD رز سیاه شازده کوچولو ...وبلاگ تفریحی علیرضا... ف ارسی1 """عکس""" دانشکده دوستان asheghpishe مرینوس1988 برای تازه شدن دیر نیست الطاف خداوندی ..::لیلا بلوکات::.. هنر بازی عشق30نما عکس سریالهای فارسی1 کلوپ هواداران شیلا خداداد آریا دانلود وبلاگ رسمی آنا نعمتی (اگه نیای تو پشیمون می شی) به یادتم... {پایگاه هواداران افسانه پاکرو} آمارشماضربدر4 ::..دانلودستان..:: ·..:: شــیــرازگـلـکـســی::FUN CLUB ::..· " طراحی رایگان بنر و لوگو" عصر جوان .::دانلودستان::. ıllı.ılıllıبزرگترین پرتال رپ فارس گلچین دانلود هواداران الناز شاکردوست

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ